آموزش workflows,work flow,workflow،ورک فلو،جریان کاری،بنیاد جریان کاری ویندوز(قسمت دوم)
با چنین زبانی،شما میتوانید قوانین موجود در عالم برنامه نویسی را بوسیله ابزاری بکار برید که آن قوانین با آن ابزار و رویه ها در حوضه برنامه نویسی شناخته میشوند.(پ.ن:مانند ابزاری که در visio بکار میبرید).برای متخصصان در این حوضه پی بردن به یک روند کاری از طریق مشاهده یک workFlow بسیار آسان تر از خواندن روند کاریست که توسط واژه ها(ی روند کاری) نوشته شده است،میباشد.برای مثال اگر حوضه ای که دارید روی آن کار میکنید،"بانک داری" یا "امور مالی" باشد،شما با واژه هایی از این دست روبرو هستید:حساب مالی،چک،وام،اعتبارات،بده کاری،مشتری،حساب دار،شعب و از این دست روبرو هستید.ولی اگر حوضه ی کاری شما "تحویل پیتزا" باشد،واژه های بالایی در کار شما هیچ کاربردی ندارد. و شما با واژه های دیگری از این دست روبرو هستید:منوی قضا،مواد اولیه،آدرس مشتری ها،شماره تلفن مشتری ها،راننده ها،انعام و از این دست واژه ها روبرو خواهید شد.
مدل WorkFlow به شما این امکان را میدهد که بتوانید برای هر نوع مسئله از ابزاری استفاده کنید که مربوط به آن مسئله بخصوص است.
بوسیله WorkFlows شما میتوانید به آسانی شروع به مدل سازی سیستم و تعاملات انسانی درون سیستم اقدام ورزید.شما میتوانید اجرای مراحل کاریتان را تعریف کنید و کدهایی را برای کنترل کردن ترتیب اجرای آن مراحل بنویسید.این را به یاد داشته باشید که کدهای برنامه همیشه در قالب کنترل ها هستند.
در جهان واقعی شما با کارها و تعاملات انسانی(Human interations) ها مختلفی روبرو هستید.مشکل اساسی اینست که رفتارهای انسان ها همیشه مانند "کد های برنامه" قابل پیشبینی نیستند.برای مثال،شاید شما در پروژه یتان مجبور شوید "گرو گذاشتن وثیقه" را مدل سازی کنید.برای مدل سازی این مرحله، شما باید چقدر کنترل را درون پروژه یتان بکار ببرید؟
آیا همیشه وثیقه مالی به عنوان اولین روش است؟مقدار این وثیقه مالی چقدر باید باشد؟چگونه باید مقدار این وثیقه را مشخص کنیم؟قبل و بعد از وثیقه گذاشتن باید چه مراحلی طی شود؟و احتمالاتی که مشا باید همه آنها را درون پروژهیتان مدل سازی کنید(پ.ن:در ایران ریش گرو گذاشتن! و التماس کردن و ... را هم در پروژه یتان لحاظ کنید وگرنه برای مثال ساختن وبسایت دانشگاهیتان با مشکلات عدیده ای روبرو میشود).نکته ای که در این مسائل وجود دارد،اینست که حل کردن این مسائل با استفاده از مدل برنامه نویسی رویه ای(procedural) بسیار مشکل است،به این علت که در این کارها تصمیمات انسانی دخیل است.ترتیب اجرای کارها همیشه قابل پیش بینی نیست.در اینگونه مسائل که بعد تصمیمات و واکنش های انسانی(human interaction)دخیل است،واقعا مدل برنامه نویسی WorkFlow در این بین محشر است و در بین بقیه مدل های برنامه نویسی میدرخشد.
چرا Windows Workflow Foundation ؟
اگر WorkFlow مهم است،حالا چرا ما باید از Windows Workflow Foundation یا همان WF باید استفاده کنیم؟ماکروسافت این بنیان را برای این بنا کرد که نوشتن برنامه دات نتی شما را آسان تر و قدرتمند تر کند.WF یک برنامه مجزا نیست.workFlow یک بنیان نرم افزاری است که برای وارد شدن "جریان کاری" به درون برنامه شما،طراحی شده است.
پاسخ با نقل قول