صفحه 2 از 6 اولاول 1234 ... آخرآخر
نمایش نتایج 41 تا 80 از 236

نام تاپیک: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    VIP آواتار xxxxx_xxxxx
    تاریخ عضویت
    شهریور 1386
    محل زندگی
    X place
    سن
    34
    پست
    4,768

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    این جور بحث ها جز اینکه بار منفی و غم غصه داشته باشه چیزه دیگه ای نیست! تا اینجا تایپیکها رو که خوندم ، الان من اینجوریم:
    سلام،
    این بار منفی از کجا میاد؟ این بار منفی رو با جملاتی مثل جمله زیر از خودمون ساتع می کنیم:
    مشکل ما ایرانی ها اینه که همه چیز رو به چشم پول می بینیم ، به چشم business می بینیم!
    خوب پس ما سعی کنیم اینطور نباشیم تا دیگران در آینده نگن مشکل ما ایرانی ها این هست و اون هست. و از این جور جملات مأیوس کننده هم استفاده نکنیم. اینگونه جملات که معمولاً هم جمع بسته می شود شامل حال همه میشه که نتیجه اش بروز دادن همان بار منفی از جانب کاربران در تاپیک هست.

    حالا بگذریم...

    اما در مورد برنامه نویسی. به نظر من اگر در پروژه ها همه فازهای یک پروژه که از جمع آوری اطلاعات شروع میشه تا آخرش که پشتیبانی هست به جناب برنامه نویس محول نشه، بله من از برنامه نویسی راضی هستم.

    در بسیاری از پروژه ها به همین گونه هست. به این دلیل که از ابتدا کارهای گروهی به صورت تک نفره انجام میشده و یا در گروه همه کارها به دوش یک نفر بوده (عمده پروژه های دانشجویی). آنوقت یک نفر هم باید تجزیه و تحلیل میکرد هم برنامه نویسی میکرد. اگر کارها به درستی تقسیم بشه افراد هم از کار خودشون لذت می برند و هم راندمان کار افزایش پیدا می کنه.
    حتی در بسیاری از مواقع دیده میشه که اصطلاحاً کار به کاردان سپرده نشده، یا نقش افراد در گروه مشخص نیست، یا دخالت در کارهای همدیگر مشاهده میشه که همه اینها باعث میشه تا عدم رضایت از شغل یا وظایف در افراد به وجود بیاد.

    پس رضایت از برنامه نویسی بستگی به شرایط محیطی دارد شما در آن مشغول به کار هستید. اگر وظایف تقسیم شده باشد، اگر افراد مسؤلیت پذیر باشند، اگر مدیریت دقیقی بر روی کارهای افراد وجود داشته باشد، اگر افراد در کار یکدیگر دخالت نکنند، و اگر به اندازه کاری که انجام می دهم مزد دریافت کنم، بله از برنامه نویس شدن راضی هستم.
    الگوریتم هایی که تاریخچه خود را فراموش می کنند، محکوم به تکرار آن هستند.

  2. #2

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    مشکل ما ایرانی ها اینه که همه چیز رو به چشم پول می بینیم ، به چشم business می بینیم!
    عجب!
    این جور بحث ها جز اینکه بار منفی و غم غصه داشته باشه چیزه دیگه ای نیست!
    برداشت شماست.
    فکر تجاری رو بزارید کنار(برای برنامه نویسی)، اگه به فکر پول هستید برنامه نویسی رو بگذارید کنار.
    شما همیشه فی سبیل الله کار می کنید؟
    هر کاری که انجام میدهید اگر با علاقه انجام بدید و اون کاررو دوست داشته باشید آنوقت اون کاربرای شما برکت آور است.
    درسته اما ربطی به جمله قبلیش نداشت
    اول باید از این مسئله اگاه باشیم که در دنیای کار همیشه بهترین ها موفقند و کسانی که تمایل به گوشه نشینی و ترس از ریسک پذیری دارند همیشه باید شاهد پیشرفت دیگران باشند و بیشتر در اعماق فراموشی و انزوا فرو بروند.
    دقیقا این حرف درسته و باهاش موافقم. مثال های مختلفی براش وجود داره. مثل استاد دانشگاهی که ۲۵ سال هست از یک مرجع استفاده می کنه و استاد دانشگاهی که مدام در حال یادگیری نرم افزارهای مختلف مربوط به کارش و لینک ها و کتاب ها و ....
    یا کارگری که تو کارخونه کار می کنه و علاقه ای به پیشرفت نداره. چون از این می ترسه که سرپرست بشه و با مدیر بخش سروکله بزنه. مدیر بخش بشه با مدیریت سروکله بزنه و مدیر بشه برای اینکه باید پاسخگوی هیات مدیره باشه. پس تصمیم می گیره که ثابت بمونه و قانع.

    شما باید ایده داشته باشید. همیشه باید نوآوری انجام بدید. پروژه جدیدی داشته باشید که کسی انجام نداده باشه (حالا حوصله فکر کردن ندارید با شماست) همیشه باید یه طرح نو داشته باشید. باید روحیه کارافرینانه داشته باشید.
    یه نفر سوپر مارکت می زنه و ۳۰ سال همون جور می مونه و سر همون کوچه یه سوپر مارکتیه دیگه وجود داره که بعد ۵ سال بزرگترین فروشگاه های زنجیره ای ایران رو صاحب میشه.
    یه نفر تو زیر زمین خونش و با ماشین ژیان ترشی می فروشه و الان بزرگترین کارخونه ساخت ترشی و سس و غیره رو تو خاورمیانه داره.
    یه نفر یه ایده می ده و روزنامه همشهری رو کنار می زنه و istgah رو می سازه.
    یه نفر تا آخر عمر با تاکسی کار می کنه و راننده تاکسی می مونه و یه نفر با یک ایده میاد سیستم تاکسی سرویس بانوان رو مطرح می کنه و ادامه داستان.
    یه نفر که یک گل فروشی داشته میاد و یک eshop راه می ندازه و به تمام ایران گل می فرسته.
    شما چه ایده ای دارید؟؟ چه کار می کنید که هزینه تمام شده پروژه تون کم بشه؟ چه کار می کنید که مدیریت زمان بهتری داشته باشید؟
    همه چیز که عشق و عاشقی و من خسته نمی شم و من زندگیم برنامه نویسیه و اینها نیست که.

  3. #3
    کاربر دائمی آواتار mehdi_turbo
    تاریخ عضویت
    فروردین 1385
    محل زندگی
    Half Of The World
    پست
    231

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    آخر مهندسی!
    شاید خیلی از مردم ندانند، ولی ما برنامه‌نویس‌های ایرانی که می‌دانیم. اغلب ما به تنهایی برنامه‌نویسی می‌کنیم. بعضی‌ها فکر می‌کنند شرکت‌های نرم‌افزاری ایرانی قاعدتا محصولاتشان را به صورت تیمی تولید می‌کنند. بین خودمان باشد! در بیشتر این شرکت‌ها، منهای چندتای آن‌ها که شرکت‌های بزرگی هستند - البته نه همه آن‌هایی که فقط هیکل بزرگ کرده‌اند - به‌رغم وجود چندین نفر کارمند، بازهم برنامه‌نویس و مغز متفکر یکی است. اگر آن یک نفر از شرکت برود، شرکت می‌خوابد! سورس‌کد یعنی آقای فلانی! داکیومنت 1 کجاست؟ توی مغز همان آقای فلانی! تحلیلگر سیستم کیست؟

    همان آقای فلانی! و طراحی بانک اطلاعاتی؟ چه جالب! باز هم همان آقای فلانی! مسئول پشتیبانی و رفع اشکال مشتری چه کسی است؟ دیگر نمی‌گویم! پس بقیه چه‌کاره‌اند؟ بقیه عبارتند از تایپیست، اپراتور، منشی، گرافیست، مدیر شرکت، معاون، بازاریاب، بازهم بازاریاب، یک بازاریاب دیگر، حسابدار، مسئول فروش، تکنسین شرکت، پیک شرکت و البته این فهرست را می‌توان همین‌طور ادامه داد. یقیناً ما به این افراد در شرکت نیاز داریم ولی تیم برنامه‌نویسی کجاست؟ واقعاً ما چه استعداد فوق‌العاده‌ای در تأسیس و مدیریت یک شرکت نرم‌افزاری داریم! بسیار خوب! با این اوصاف معلوم است که چرا کیفیت نرم‌افزارهای اغلب شرکت‌های ایرانی از سطح معینی بالاتر نمی‌رود و چرا سورس‌کد اغلب نرم‌افزارهایی که می‌نویسیم ایراد دارد.

    چرا بسیاری از شرکت‌های نرم‌افزاری به روش‌های اصولی مهندسی نرم‌افزار پایبندی کمی دارند؟ واقعیت این است که گاهی مشکلات اقتصادی آن‌ها را مجبور می‌کند تیم نخبه خود را به حداقل برسانند. ولی منصف باشیم! خیلی وقت‌ها شیطنت اصلی زیر سر همان آقای فلانی است. خیلی از برنامه‌نویسان ایرانی دوست دارند تنها نخبه تیم خود باشند و پروژه‌ها را به شیوه <کلید در دست> جلو ببرند. چرا این‌طوری است؟ شاید به دیگر بروبچه‌های شرکت اعتماد نداریم. بعضی وقت‌ها دلایل اقتصادی دارد. می‌خواهیم فقط خودمان پولدار شویم. البته کار تولیدی در ایران بازده کمی دارد. از آن گذشته، فرهنگ رعایت کپی‌رایت نرم‌افزار و محصولات فکری در ایران ضعیف است و پشت قوانین اندکی هم که اخیراً تصویب شده، ضمانت اجرایی محکمی وجود ندارد. دلایل اخلاقی هم هست. در واقع نمی‌خواهیم اسرار کارمان را دیگران بدانند. شاید به این امید که اصطلاحاً <دست توی این کار زیاد نشود.> شاید هم می‌خواهیم نام و نشان و اعتباری برای خودمان به هم بزنیم.

    گل‌بازی ساخت‌یافته با کد!
    نمی‌خواهم شما را نصیحت کنم که بروید به صورت تیمی برنامه‌نویسی کنید. به فکرم رسید که شاید لازم باشد برای این شیوه برنامه‌نویسی، یعنی برنامه‌نویسی انفرادی، مدل و متدی بسازیم. وقتی در اینترنت گشتم، به خودم گفتم <ای بابا! ظاهراً این مشکل خیلی‌هاست.> ولی متأسفانه راه‌حل، مقاله، بحث و نظر در این زمینه اندک است. چون صنعت جهانی نرم‌افزار مایل نیست برای روش‌های اصولی و صحیح تولید نرم‌افزار آلترناتیوهای سست بنیاد به وجود بیاید و حق هم دارد. ولی اگر واقع‌بین باشیم، این متدولوژی‌های ساخت‌یافته و اصولی به کار ما نمی‌آیند. چون ما در اتمسفر و فضای کاری اساساً متفاوتی زندگی می‌کنیم. مشتریان ما به گونه دیگری هستند. فرهنگ اقتصادی مردم طور دیگری است و محصول فکری و نرم‌افزاری در این سرزمین معنا و مفهوم دیگری دارد. امیدوارم به زودی ما هم با تکیه بر اصول جهانی، به سمت برنامه‌نویسی تیمی و کار مهندسی برویم، ولی تا آن زمان چه؟

    تا آن زمان ما نیاز به یک راه حل میانی داریم که به برنامه‌نویسان منفرد کمک کند خودشان کیفیت کارشان را بهبود ببخشند و به یک مدل، هم از نظر کسب‌وکار و هم از نظر فرآیند تکنیکی برنامه‌نویسی برسند. اغلب ما برنامه‌نویسان منفرد دلمان نمی‌خواهد به سمت کدنویسی کثیف (dirty code) برویم. شاید تاحدودی هم زور می‌زنیم از متدهای استاندارد برنامه‌نویسی شیء‌گرا پیروی کنیم، ولی کسی بالای سرمان نیست که مراقبمان باشد. حیف که مایل نیستم سورس‌کدهایم را مجانی نشانتان بدهم (!) ولی اگر می‌توانستید آن‌ها را ببینید، متوجه می‌شدید که به‌زعم خودم OOP کار کرده‌ام، ولی گویا بعضی جاها هم زیرآبی رفته‌ام! اغلب ما دلمان می‌خواهد راهی برای هزاران برنامه‌نویس منفرد و محروم از مزایای برنامه‌نویسی تیمی، وجود داشته باشد که آن‌ها را از این وضعیت بیرون بیاورد.

  4. #4
    کاربر دائمی آواتار Ali_Mor
    تاریخ عضویت
    تیر 1382
    محل زندگی
    کره خاک، البته بصورت موقتی
    پست
    259

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    بعد از حدود 8 سال، هنوز هم وقتی برنامه ای که نوشتم - اجرا میشه - ذوق می کنم. این یعنی زندگی...

  5. #5

    Smile نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    نقل قول نوشته شده توسط Ali_Mor مشاهده تاپیک
    بعد از حدود 8 سال، هنوز هم وقتی برنامه ای که نوشتم - اجرا میشه - ذوق می کنم. این یعنی زندگی...
    این حرف دوستمون واقعا جالب بود. ولی منم با حرفای خیلی از دوستان که میگن برنامه نویسی درد سرش از درآمدش بیشتره موافقم و توی محیط کار(ادارات) زیاد برنامه نویسارو درک نمیکنن من چند وقت پیش یه برنامه تبدیل نوشتم (تبدیل یه فرمت متنی به فرمت متنی دیگه) وقتی مسولمون دید برنامه رو گفت همین (برنامه ساده بود و کار خودشو یعنی تبدیل را انجام میداد)!!! بدون اینکه بدونه داخلش چه خبره !!! ولی اگه من توی محیط کاری خودمونو میگم رفته بودم دنباله شبکه خیلی موفق تر میشدم من میگم کار برنامه نویسی انجام دادم می پرسن خوب با ISA یاد داری کار کنی!!! میپرسن با روتر چی بلدی کانفیگ کنی؟؟؟ ccna داری!!!! اصلا برنامه نویسی که هیچ واز دید مسولین کسی که شبکه یاد داره یعنی متخصص نه برنامه نویس ....
    اینا نظر شخصی منه ولی بازم من عاشق برنامه نویسی هستم و به شخصه تیمی کار کردنو تجربه نکردم

  6. #6

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    به نظرم اشخاصی که برنامه نویس می شن دو تا ایده دارن .
    1. اونایی که از رو علاقه برنامه نویس می شن .
    2. اونایی که فکر می کنن برنامه نویسی توش نونه .

    همین .
    من عاشق برنامه نویسی هستم . کار خیلی سختیه به نظرم . اما حالی و هیجان انگیز و گاهی خیلی خیلی خیلی خسته کننده .

  7. #7

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    شاید این که ما بدونیم چه نوع برنامه نویسی هستیم با رضایت شغلی رابطه مستقیم داشته باشه:

    1. یک برنامه نویس حرفه ای (خلاق ، پشتکار زیاد، جدیت ،عاشق برنامه نویسی ، بروزرسانی با سرعت علم کامپیوتر ،سخته؟ ولی شدنیه)
    2. برنامه نویس معمولی (بدون ایده و ...)
    3. برنامه نویس تازه کار
    4. کپی پیستر( به شخصی می گویند که همه کدهه را از این ور و آنور کپی می کند و علاقه شدید به About برنامه دارد)
    5. می خواهد برنامه نویس شود ( کلاس کاری و دهن پرکن بودن ، رقابت با اقوام و دوستان از نوع حسودانه)
    6. اشتباهی برنامه نویس شده
    7. ....
    به نظر من جواب افراد بالا باهم فرق داره، نظر شما چیه؟

  8. #8

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    مهمترین چیز داشتن ایده هست
    کسی بخواد مثل تراکتور کار کنه به جایی نمیرسه

  9. #9

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    ضمن سلام

    توی پست اولم نوشتم , پست پایانی , ولی اجازه بدید خلف وعده کنم و دوباره یه مطلب بنوسیم

    ایده تعریف , شرایط و زمان خاصی داره و در عرصه IT با تمامی موارد دیگه فرق میکنه , در عرصه IT در صورت منقضی شدن یک ایده , تکرار اون نتایج جالبی رو به دنبال نداره ( البته باید خیلی خوش شانس باشید , که نتیجه منفی به بار نداشته باشه )
    از قدیمی ترها بپرسید , زمانی شلوار چارلستون ( دم پا گشاد ) مد بود , بعد از گذشت نزدیک به 35 سال دوباره برای مدتی مد شدو اقبال خوبی رو هم برای فروشنده ها به همراه داشت !
    شما فکر می کنید اگه الان اولین ویرایش Windows , که در زمان خودش برترین ایده در عرصه کامپیوتر بود رو , برای فروش رایت کنید , چند تا نسخه میتونید بفروشید ( البته من یکیش رو میخرم , فقط جهت تجدید خاطرات خوش اون زمان , که محیطش رو دوباره ببینم و آیا به همون اندازه ای که برای اولین بار دیدمش هیجان زده میشم و یا نه ! )

    در خیلی از موارد دیگه ایده چندانی در خصوص ارتقاء نرم افزاری باقی نمونده !

    به طور مثال در نرم افزار PhotoShop ما فرض میکنیم قابلیت X وجود داشته و قابلیت Y وجود نداره و در نرم افزار PhotoImpact قابلیت Y وجود داره و قابلیت X وجود نداره , در نسخه های جدیدتر این نرم افزارها اضافه شدن قابلیت Y به PhotoShop و X به PhotoImpact رو نمیشه اسمش رو ایده جدید گذاشت , ایده ها ( یا در اینجا بهتره بگیم , قابلیتها ) وجود دارن , عمده تغییرات نرم افزاری جدید شرکتها , بهبود عملکرد و پاس و پاس کاری قابلیتهای موجود با همدیگه هستش
    در اکثر مواقع :

    ایده <> قابلیت

    ارائه ایده جدید در عرصه IT معمولاً فوق العاده مشکله !
    من تصور میکنم بعضی دوستان ایده ای کاری رو با ایده نرم افزاری تلاقی دادن
    در شهر X مردم از نرم افزار خرید و فروش استفاده میکنن , شما یه ایده کاری به کار میبرید و میرید اون رو در شهر Y هم عرضه میکنید ( اینو در جواب اون مثال سوپر مارکت عرض کردم )
    در اینکه میانگین سنی دوستانی که توی این مبحث شرکت کردن زیر 27-26 ساله شک ندارم و در اینکه خیلی از این دوستان مجرد هستن اصلاً شک ندارم و در این که تعداد خیلی بیشتری از این دوستان درآمدشون مال خودشونه جای هیچ تردیدی برام نیست !
    یه سری از این دوستان , مزدوج بشن ( به سلامتی ) بعد تشریف بارن اینجا و مجدداً نظر بدن ( انشائ ا.. تا اون زمان این تاپیک پار بر جا باشه )
    از توی کیبورد کامپیوتر , سالی 6 مدل مانتو و 7 مدل کفش , بیرون نمیاد ( علتش اینه که توش جا نمیشه !! )
    اگر هم بیرون نیاد , عمراً دیگه پول مهریه ای که به اجرا گذاشته شده در نمیاد ( البته خدا نکنه هیچ وقت به اجرا گذاشته بشه )
    بنده نگفتم برنامه نویسی درآمد نداره , توصیه کردم تکیه گاه اصلی آینده شغلیتون نباشه , بقالی باز کنید و لپ تاپتون هم کنارتون باشه , در نبود مشتری , برنامه بنویسید
    و یا اینکه برید کارگری , وقتی اومدید خونه , در نبود خانمتون ( نکته اصلی همینه ) یه برنامه بنویسید

    چند تا نکته رو در خصوص ایده بگم و اینکه باید چه مشخصه هایی داشته باشه تا بتونه سودهای کلانی که نصیب برخی آدمها کرده , نصیب شما هم بکنه :

    زمان اجرای پروژه ( به صورت مخفی و غیر علنی )چه قدر بوده ؟ هر چی بیشتر بوده باشه شما زمان بیشتری برای درو کردن بازار دارید , از زمان عرضه علنی , شمارش معکوس و دقیقه ای حضور رقیبی که شاید از شما بسیار قوی تر باشه شروع میشه .
    میزان دشواری اجرای ایده شما چقدره ؟ ایده ساده تر در زمان کمتری شکسته میشه و توسط افراد بیشتری ( رجوع شود به ایده ساندویچ نیم متری )
    ایده شما چقدر هزینه بر بوده ؟ ایده ای که هزینه کمتری برده , زودتر کپی برداری میشه چرا که توان مالی افراد بیشتری رو در بر میگیره و در وسع مالی افراد بیشتری قرار داره
    ایده جدید شما چقدر مشمول قوانین ریسکه ؟ ایده ای با درصد ریسک بالا , احتمال حضور رقبا رو در مراحل اولیه کاهش میده , اون ایده تا زمان اطمینان از پایین بودن ریسک اون , معمولاً از گزند رقبا به دور میمونه
    ایده شما چه وسعتی رو در بر میگیره , آیا منطقه ای هستش و یا به طور مثال جهانی ؟
    وسعت جغرافیایی بیشتر , برنامه نویسان بیشتری رو درگیر میکنه و متاسفانه به دلیل مطلبی که در ادامه توضیح داده شده , ایده شما در معرض خطر و کپی برداری سریعتری قرار میگیره . نرم افزاری که کاربردش فقط و فقط در ایرانی , کمتر مورد کپی برداری قرار میگیره , نسبت به نرم افزاری که در تمام دنیا قابلیت استفاده رو داره .
    یک واقعیت گریز ناپذیر وجود داره ( حالا کسی میخواد قبول کنه , میخواد قبول نکنه ) مجموع سطح برنامه نویسی در ایران نسبت به کشورهایی مثل چین ( بالاخص ) , کلیه کشورهای بلوک شرق ( که واقعاً قوی هستند ) و برخی کشورهای اروپایی و کشور آمریکا بسیار پایینتره

    توضیح : در ایران برنامه نویس نخبه وجود داره و کسی منکر اون نیست ولیکن وجودش به یکی از چند دلیل زیر :
    تحصیل کرده خارج از کشور هستند ( پس جدای از ملیت , به نوعی ایرانی محسوب نمیشه چرا که تحت آموزش فرامرزی قرار گرفته , شاید همون فرد اگر در ایران آموزش میدید , بسیار در سطح پایینتری از وضعیت فعلیش قرار داشت , البته به قطع !! )
    تحت تعلیم یه تحصیل کرده خارج بودن و حق استاد و شاگردی به درستی و تمام و کمال ادا شده
    خود شخص , پشت کار قابل توجهی در خصوص کسب آموزش از راه دور داشته , به طوری که منابع خارجی رو مرتباً رصد میکرده و نه رفرنسهای تاریخ گذشته داخلی ( همین الان توی دانشگاهها چی تدریس میشه )
    ............
    Team Work در اکثریت پروژه های خارجی جا افتاده و ذاتاً نمیتونن به صورت انفرادی کار کنن , اونها به این درک رسیدن که یک دست صدا نداره , ولی متاسفانه اکثراً در ایران فقط داعیه اون رو داریم ( Team Work ما هم معمولاً فقط توی شعار دادنه ! حالا یا توی خیابون و یا توی فضای مجازی موجود )
    این مشکل ریشه در ساختار و سبک زندگی ما داره , از بچگی یاد گرفتیم ( جامعه یادمون داده )
    آنچه را که برای خود می پسندی , برای دیگران نپسند !

    سیزده به در میشه , یه جای باحال پیدا میکنیم , ماشینو یه جوری پارک میکنیم که کسی دیگه نتونه بیاد اونجا و در نزدیک ما باشه , چرا که یاد نگرفتیم با هم حال کنیم
    این چیزی بوده که من خلافش رو توی یکی دو سفر به اون ور آب دیدم به دفعات دیدم
    اینا مثالهای کوچیکیه و جای مطرح کردنش اینجا نیست , فقط گقتم که Team Work در ایران فقط یه شعاره , همونطوری که یکی از دوستان گفتن , در غالب موارد به ظاهر تیمی ( از سبک و سیاق ایرانیش ) واژه تیم معادل یک نفر خاص هستش , و اگر در یک پروژه تیمی ایرانی !! اون یک نفر بره , اون روز , روزیه که نه تو مانی و نه من ( متاسفانه در برخی موارد اون یه نفر , برنامه نویسه هم نیست !!! رئیس اون مجموع هستش ! که فرق ماشین حساب رو با کامپیوتر نمیدونه و غالباً در حال بازی با Solitare هستش )

    مشکلات فروش نرم افزار :

    باور کنید فروش لوبیا خیلی ساده هستش , آدم گرسنه خودش میاد و میگه , لوبیا داری ؟
    ولی در فروش نرم افزار :
    فرض میکنم تازه وارد بازار بشی ( اینها تجربه های قبلی خودمه , یه جا رو تنت خالکوبی کن , به هر حال Tatoo مد شده , اینم یه مدلشه )
    میری پیش مشتری ( در فروشهای حضوری ) میشینی کلی در مورد نرم افزارت توضیح میدی ( در واقع باید اول طرف رو تحریک کنی , دراون نیاز ایجاد کنی و بگی که یه چیزی کم داره ! و اول کلی بزنی توی سر روش کار فعلیش , فقط مراقب باشید طرف نزنه توی سرتون و از مغازش نندازه شما رو بیرون ! )
    بعد که یه کم ترغیب شد ( پولیتیکشه !! ) , میگه چنده , فرض میکنیم به نصف قیمت پیشنهادی اولیه شما راضی شد !
    بعد میپرسه خوب چه کار باید بکنم واونجا میفهمه که باید کامپیوتر داشته باشه !! که باز هم فرض میکنیم داره
    حالا میمونه اون بخش اصلی که اونو با یک جوک مثال میزنم :

    به یارو میگن کامپیوتر بلدی , میگه آره بلدم !
    بهش میگن , خوب حالا کامپیوتر رو روشن کن ببینم !
    میگه بلدم , البته نه در این حد !!!!!؟!
    .............
    بله درست حدس زدید , مهمترین بخش آموزشه , خیالتون تخت , عرق شما بیشتر توی همین مرحله در میاد و لاغیر ! یه خرج جدید هم براتون ایجاد شد , دو تا مام زیر بغل هم به خریدهای ماهانه قبلی خودتون اضافه کنید , میدونید که خیلی از مشتریها از فروشنده ای که بوی خوشی نداشته باشه , خوششون نمیاد .

    ولی در مجموع برنامه نویسی کنید ( به صورت جانبی ) , کار خوبیه به دلایل زیر :

    ذهنتون فعالتر ازقبل میشه
    در حل و تحلیل مشکلات زندگی تاثیر مثبت میذاره
    چند ساعتی رو با موجودی ( اجازه بدید به کامپیوتر بگم موجود ) سر میکنید که به دور از غل و غش هستش , فقط صفر و یک رو میفهمه , به دنبال این نیست حالت رو بگیره ( اگه میگیره , حتماً تو حالش رو گرفتی ) , هر چی که تو بگی انجام میده ولی فقط لازمه که بهش به صورت واضح بگی ازش چی میخوای
    کم خرجه , غر نمیزنه ( انصافاً مدلهای جدیدش , شما دیگه صدای فنش رو هم نمی شنودید )
    در آمد هم داره ولی نه به صورت ثابت , متغیره یه روز کم , یه روز خوب , ولی احتمال اینکه زیاد باشه کمه , ولی کمک خرج خیلی خوبیه ( هزینه دو تا مانتو و 3 جفت کفش و یک سفر زیارتی به عتبات عالیات خوش آب و هوای شمال رو میده ! )
    ولی مضراتی هم داره :
    مدیریت زمان رو در نظر داشته باشید , متاسفانه ( خودم رو عرض میکنم ) بسیاری مواقع گذر زمان رو پشت کامپیوتر احساس نمیکنم که همین امر ممکنه , حواشی ناخواسته ای رو ایجاد کنه که خصوصاً برای افراد متاهل مشکل ساز میشه , در بسیاری مواقع تا حل کامل یک مشکل از پشت کامپیوتر بلد نمیشم
    در حاشیه همین مطلب :
    اگه متاهل هستید , اول ظرفها رو بشورید , بعد از کسب اجازه , برید پشت کامپیوترو هر وقت هم احضار شدید حتی اگه در حال اجرای بزرگترین ایده قرن هم بودید , کامپیوتر رو بدون ذخیره کردن پروژه از برق بکشید ( عدم از دست ندادن زمان ناشی از ذخیره شدن ) و برای خدمت گذاری به صورت پشتک وار به سمت عیال برید ( خانمها معمولاً این نوع حرکات رو دوست دارن !! )
    متاسفانه , برنامه نویسی حرفه ای ( فول تایم ) روی اخلاقیات شما , به مرور زمان تاثیر منفی میذاره ( رجوع شود به موضع غل و غش )

    خداییش Ali_Mor خوب گفته که :
    بعد از حدود 8 سال، هنوز هم وقتی برنامه ای که نوشتم - اجرا میشه - ذوق می کنم. این یعنی زندگی...
    خداییش , اگه دور و بر خودمون رو هم نگاه کنیم خوب جمله هایی پیدا میشه .

    امیدوارم تونسته باشم یه مقدار کاملتر از دفعه قبل توضیح داده باشم

    و امیدوارم مدیر بخش بپذیرند که در برخی مواقع ارائه مثالهایی خارج از محیط برنامه نویسی , بر روی دریافت بهتر موضوع تاثیر مثبت میذاره , والزاماً این نوع مثال زنی به جهت ایجاد انحراف بحث نیست

    به هر حال در صورتی که انحرافی از قوانین وجود داره , بفرمایید تا صلاح کنم .


    موفق باشید


    توضیحی هم در رابطه با خودم ( آقا اگه این یه تیکه رو خواستید , حذفش کنید , جاده خاکیه ) :
    خوشبختانه مشکلات مربوط به تاهل شامل حال بنده نیست , اونها دریافتهای من از دوستانم بوده و بس , به هر حال نخوردیم نون گندم ولی دیدیم دست مردم !!
    بنده تا همین لحظه سه تا زن به صورت همزمان و توی یه اتاق دارم !!! با هیچ کدومشون هم مشکل ندارم و اونها هم با هم مشکل ندارن !!! , علتش اینه که از اول باهاشون طی کرده بودم که فقط من با اونها کار دارم!! البته زنهای من کامپیوترهام هستن !!!؟!
    از یکیشون راضی نیستم , امیدوارم خدا هم از اون راضی نباشه !! پارتی جور کردم , بدون مهریه میخوام طلاقش بدم , خودشم البته یکی دوبار گفته , مهرم حلال جونم آزاد !!! دعا کنید کارمون به طلاق نکشه , قدیمی شده و دلم رو زده !! پول واسه ارتقاش ندارم !! در اصطلاح بازاریش میگن باید , بدم دماغش رو یه کم سر بالا کنن , لیپو ساکشنش کنن , بی خیال خرجش زیاد شد , عوضش میکنم ! )
    یکی واسه اینترنت و تست , یکی واسه تست و پرزنت , و یکی هم قرنطینه برنامه نویسی من ( همون که صحبت طلاقش بود ! )

  10. #10
    کاربر دائمی آواتار m.hamidreza
    تاریخ عضویت
    اسفند 1385
    محل زندگی
    کره زمین
    پست
    1,465

    Lightbulb نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    با توجه به عنوان تاپیک هر پستی باید یا + باشه یا - و در مورد دلایل مثبت یا منفی بودن توضیح بده دوستان به بیراهه نرن.
    چند تا نکته من بگم که فکر می کنم برای تمام مخاطبین علاقه مند به برنامه نویسی مفید باشه:

    • هر انسانی که حرفه ش رو دوست داشته باشه کارش براش لذت بخش هست. لذت برنامه نویسی دقیقا مثله لذت طبابت یا هر شغل دیگه ای میمونه. در بیان این لذت زیاد غلو نکنید.
    • هر حرفه ای موفق و غیرموفق داره. سطح درآمد همه پزشک ها یکسان است؟ حرفه برنامه نویسی هم جزیی از همین اصل است. پس در بیان جایگاه برنامه نویس ها یه طرفه به قاضی نرید.
    • برنامه نویسی شاید بعد از پزشکی بیشتر نیاز رو به آپدیت نگه داشتن اطلاعات داره در حالیکه خیلی از حرفه های دیگه تا این حد نیاز به آپدیت بودن ندارن. این مورد یکی از مواردی هست که زمانبر هست و هر برنامه نویسی باید به جد بهش توجه کنه وگرنه فنا میشه.
    • از مزیت های این حرفه در دسترس بودن دانش دیگران است. اینترنت! منبع فوق العاده ای هست که مختص برنامه نویسان و توسعه دهندگان نرم افزار هست. شاید حرفه های دیگه هم تا حدودی اینطور باشن ولی این کاملا بدیهی است که منابع آموزشی این حرفه به مراتب بیشتر از سایر حرفه هاست.
    • برنامه نویسی صرفا کدنویسی نیست و به تدریج مثله هر حرفه ی دیگه سمت ها تغییر میکنه. بر خلاف اون چیزی که بعضی از دوستان گفتن این حرفه هم مانند سایر حرفه ها آینده شغلی خوبی میتونه داشته. خود تعریف برنامه نویس هم قضیه مهمی هست. منظور من از برنامه نویس، کل جایگاه هایی هست که یه برنامه نویس میتونه در اونها فعالیت کنه که از کدنویس مبتدی میتونه شروع شه و به مدیر پروژه ختم شه.
    • توان حرفه ای برنامه نویس کاملا مشخص هست یعنی جنبه مهارتی یه برنامه نویس در 15 دقیقه گقتگو باهاش مشخص میشه این قضیه نکته جالبی هست چون ما تو هیچ حرفه ای تشخیص اینجوری نداریم! این مساله کاملا در انتخاب مناسب جایگاه برنامه نویسان حرفه ای تاثیر داره.
    • این حرفه هم مثله سایر حرفه ها، کسب درآمدش متناسب با دانش، مهارت و تجربه هست.
    • با توجه به موارد مذکور، این حرفه کاملا پویا هست و روحیه این شیوه کار باید در افراد باشه تا بتونن به کارشون ادامه بدن. هوش، حوصله و دقت زیادی میخواد که این موارد رو باید در طول سالیان کار افزایش بدین.

    در کل من راضی هستم. چون به نظر من بهترین حرفه برای پیشرفت هست عوامل خارجی که مانع پیشرفت شما شن به نسبت سایر حرفه ها کمتر هست و کسب درآمد درش کاملا متناسب با دانش و مهارت هست هیچ برنامه نویس لایقی رو من ندیدم که از درآمدش راضی نباشه.
    موفق باشید.

  11. #11

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    دوست عزیز اگه شما به برنامه نویسی به عنوان یه حرفه و شغل نگاه کنید در وحله اول کم میارین
    به نظر من ادم باید عاشق برنامه نویسی و حل مشکل باشه درامد خودش میاد

  12. #12
    کاربر دائمی
    تاریخ عضویت
    آذر 1386
    محل زندگی
    تهران
    پست
    171

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    با سلام
    بعد از چند روز سر زدم دیدم بازتابهای جالبی داشته! دوستان درباره جملاتی که نوشتم کمی اشتباه برداشت کرده اند و یا سوء تعبیر شده که توضیحاتی خواهم داد:
    خوب پس ما سعی کنیم اینطور نباشیم تا دیگران در آینده نگن مشکل ما ایرانی ها این هست و اون هست. و از این جور جملات مأیوس کننده هم استفاده نکنیم. اینگونه جملات که معمولاً هم جمع بسته می شود شامل حال همه میشه که نتیجه اش بروز دادن همان بار منفی از جانب کاربران در تاپیک هست.
    بار منفی، منظورم چیزه دیگه ایست: این دوجمله کاملا متفاوت هستند:
    1.وضع بازار خرابه!!!
    2.ایرانی ها این اخلاق یا صفت(چه خوب چه بد) رو دارند.
    فکر کنم جو منفی از نوع اول رو منظورم بود، مثلا برای مثال دوم هنگام خواستگاری معمولا چی رو سوال میکنن: از خود طرف میپرسن که خودت چه کاره ای؟ یا از مالش سراغ میگیرن؟؟ (البته همه اینجوری نیستند. چیزی که در عموم دیده میشه! و یا فیلمها!) خوب این کجاش منفی است؟

    فکر تجاری رو بزارید کنار(برای برنامه نویسی)، اگه به فکر پول هستید برنامه نویسی رو بگذارید کنار. شما همیشه فی سبیل الله کار می کنید؟
    خوب بنده خدا، اگه همیشه مجانی کار کنی، یکی دیگه باید بیاد جمع و جورت کنه! چون تا اونجایی که اطلاع دارم همه آدمها (جدا از اینکه حرفه اشون برنامه نویسی هست یا خیر) باید به طریقی شکم خودشون و خانواده اشون رو سیر کنن. اگه قرار وقت بذارید و کاری انجام بدید و آخرش هم پولی به جیب نزنید، شکمتون چطوری سیر میشه؟؟؟
    این جمله ای که نوشتید به معنای لغوی حتما باید در هر کاری فی سبیل الله بود، غیر از اینه؟
    اما منظور من مفتی کارکردن نبود! مثال میزنم تا مشخص بشه : یکی با شغلش درآمد خوبی داره خرج زندگی رو میگذرونه پس اندازی هم داره... ولی یک نفر اصلا به این مقادیر راضی نیست و دنبال شغلی هست که سر و کارش با میلیارد هست! اون مثالی هم که زدم برای کارخانه دار! دقیقا این مفهوم رو می خواستم برسونم که کسی نیاد برای میلیاردر شدن دنبال برنامه نویسی ، کارهای بهتری هم هست و مهمتر اینکه بعدا از این شغل زده میشه، قبول دارید حرفمو؟ البته درحیطه برنامه نویسی هم امکانش(درآمد زیاد) هست ولی نه اینکه با این تفکر وارد بشه! بلکه باید بهش علاقه مند بود. برنامه نویسی حرفه ایه که فقط باید بهش علاقه مند بود وگرنه ازش بریده و زده میشن(به عینه این مورد رو زیاد دیدم! طوری که حتی میل نداره پشت کامپیوتر بشینه بهش نگاه کنه!)
    این نگاه تو انتخاب رشته هم هست: چند نفر رشته برق رو انتخاب می کنند؟ چند نفر علاقه مند هستند و تا تهش میرن؟ این علاقه تو موفقیت در شغل بسیار مهم هست.
    یعنی کار شرافتمندانه خودمون رو رها کنیم و به شغل شریف دلالی بپردازیم تا پولی به جیب بزنیم و بعدش دوباره ... ما بالاخره نفهمیدیم که باید دنبال پول باشیم یا نه...
    این پیشنهاد برای کسایی است که دنبال پولی هستند که در بالا توضیح دادم!(خودم به شخصه با دلالی مخالفم)
    اگه خدایی نکرده صاحب خونه اتون اسباب و اساس منزلتون رو بریزه وسط خیابون، اونوقت به کمیت هم اهمیت میدید! من با بخشی از حرفتون موافقم، پولی که بدست میارید (از هر راهی) باید پاک و بدون آزار و اذیت و پایمال کردن حقوق دیگران بدست بیاد اما میزانش هم مهمه.
    دوست عزیز ، نمی دانم شما برکت رو چی معنی می کنید؟(برکت با کم پول درآوردن سوء تعبیر نشه!) دقیقا برکت این معنی رو میده اساستون تو خیابان نباشه! مثلا اگه ماهی 5 میلیون تومان درآمد داشته باشید ولی تو در هر ماه خرج ناخواسته داشته باشید! طوری که چیزی ازاون پول نمونه اونوقت اسباب اساستون(خدای نکرده) توی خیابان هستند. اینجاست که میگن پول برکت نداره!
    جسارتا چرا فرهنگیان چند وقت پیش غاطی کرده بودن؟ بخاطر حقوق و دستمزدهاشون نبود؟؟؟
    تو هر صنفی بد و خوب داریم. تو دین اسلام هم بهترین شغل و شرافتمندانه ترین شغل معلمی نام برده شده(دلایلش زیاده که از حوصله هم خارجه) خلاصه اینکه کلی گفتم، چندتا معلم هم از نزدیک می شناسم: میگن دستمزد کمه ولی شاکی نیستند و خدارو شکر هم فقیر نیستند
    در کل از زندگی راضی هستند...
    عجب! پس فرقی بین کسیکه با توکل بخدا و بکمک عقل و فکرش کاری رو انجام میده با کسیکه بخدا توکل میکنه و بدون خرد کاری رو انجام میده وجود نداره... خیر! اینطور نیست!!! خدا میگه تو حرکت کن، منم بهت برکت میدم. حالا دیگه دست شماست که بدون فکر از وسط خیابون رد بشید و ماشین بهتون بزنه، بترکید، یا با یه ذره بینش از روی پل عابر عبور کنید و به سلامت به اون دست خیابون برسید. قرآن رو باز کنید، همش نوشته "افلا تعقلون؟"
    باز اینجا میگم منظور من رو از روزی اشتباه برداشت کرده اید! روزی یه چیزه! فکرو حرکت و تکامل یه چیزه دیگه...
    بله این صحبت شما درست، ولی می دونید این طرز فکر یه جورایی ضد پیشرفت هست.
    نه ضد پیشرفت نیست چرا چون:
    انسان موجودی است که کمال طلب است و همواره میخواهد به کمال برسد این ربطی یه پول و روزی نداره! مثال: شما بازیهایی که در بچگی انجام دادی یا مسابقاتی که شرکت کردی همواره سعی کردی که بهترین باشی و یا بهترین کار رو انجام بدی(این به دلیل کمال طلب بودن انسان است) ، غیر از اینه؟ شما اونجا به دنبال پول بودی؟! یا داشتی فکر میکردی چطوری ازش پول دربیاری؟ یا مثلا کتابی می خوانید(غیر مرتبط با کار) یا فیلمی میبینید یا همان علاقه به دانستن! این مثالها حاکی از مورد دیگه ای تا پول درآوردن.
    این روزی با نحوه پول درآوردن بحثش جداست و نباید این دو رو قاطی کرد!
    قطعن همون خدا با توجه به سعی و تلاشتون بهتون جواب می ده، کسی که سال ها شب نخوابیده و همیشه با کمبود خواب مواجه بوده و حتی سلامتی خودش را به خطر انداخته(خطر مرگ کبد و...) تا پیشرفت کنه با کسی که دوغ و دشو براش فرقی نداشته مطمئنن فرق داره.
    من مخالف این هستم و جای بحث هم داره(از حوصله خارجه) عالمان دین ما هم خلاف این رو میگن! مثلا این رو نشنیده اید؟ که روزی شما مقدر شده! این مقدر یعنی چی؟
    در بالا هم گفتم پیشرفت رو از پول جدا کنید که ارتباطی نداره!
    این "افلا تعقلون؟" که گفتی منظور یه چیزه دیگست! بگذریم..
    آخرین ویرایش به وسیله Microname : شنبه 23 آبان 1388 در 11:34 صبح دلیل: ویرایش جملات

  13. #13

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    من مخالف این هستم و جای بحث هم داره عالمان دین ما هم خلاف این رو میگن!
    از اونجایی که اصلن دوست ندارم بحث منحرف بشه، ترجیحن وارد مباحث دینی نشید و اجازه بدید در همون حیطه ای که موضوع بحث هست کار را ادامه بدیم.

    از دیگر دوستان هم می خوام که در بحث شرکت کنند تا بحث پر بارتر بشه.

    موفق باشید،
    MIDOSE

  14. #14
    کاربر دائمی آواتار REZAsys
    تاریخ عضویت
    بهمن 1388
    محل زندگی
    In our fragile World ------ در دنیای شکننده ی ما
    پست
    454

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    به نظر من برنامه نویسی خوبه ولی اگر همراه با گرافیک و بازی سازی هم باشه بهتره چون آدم خسته نمی شه و اینو می دونم که کشور برنامه نویس زیاد داره اما بازی ساز خوب کم داره!!!!

  15. #15

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    با سلام خدمت دوستان عزیز:
    توی ایران همه کد مینویسن خیلی کم برنامه نویس هست!
    برنامه نویس یعنی یه ایده داشته باشه کار کنه یه چیزی بنویسه که جای دیگه نباشه اما کسایی که بقول شما شدن برنامه نویس همشون کپی از بقیه هست!
    وقتی یک برنامه نویس باشی میفهمی تا 10سال دیگه همچنان جزو پردرآمدترین شغل در ایران محسوب میشه حتی از دکتر بودن درآمدش بیشتره!و اینکه کسی بخاطر درآمد زیاد میخواد بیاد نیاد بهتره من 6سال دارم انواع کتاب های استادان بزرگ دنیارو میخونم و کار میکنم حتی نگفتم برنامه نویس هستم توی یه سمینار رفتم تو ایران یه سوال پرسیدم هیچ کس جواب نداد همشون برنامه نویس بودن بقول خودشون جواب سوال من رو نمیدونستن ولی همیشه باهاش کار میکردن این یعنی حفظ کردن کد نه ایده جدید

  16. #16

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    بچه ها با توجه به مباحث مطرح شده خیلی از مشکلات و مسائل مطرح شد هر کس نظرشو داد خوب خیلی از نظرا مشترک بود و متوجه مشکلاتی هم شدیم
    مثل کپی کردن غیر مجاز ،عدم درک افراد جامعه نسبت به برنامه نویس(نبود فرهنگ صحیح و همان ساندویچ متری...)،انفرادی کار کردن اغلب برنامه نویسان(به ظاهر تیمی بودن)،در بعضی موارد هم سطح سواد برنامه نویسی پایین ودر آمد پایین با توجه به زحمت بالا در تهیه نرم افزار و و و ....
    خوب دوستان هر چه بیشتر این مطالب را که همه به آن واقفیم ادامه بدیم به نظر جز نا امیدی چیزی به بار نمیاره بیاین به فکر چاره باشیم.
    مثلا تیمی کارکردن را بیایم تمرین کنیم تیم که حتما نباید افرادش کنار هم باشن هر کجای ایران اونوقت وقتی پروژه ای را همه روش کار میکنیم میتونیم توی شهرای مختلف بفروشیم.
    بحث دیگه که من به ذهنم میخوره بحث ایده دادن ایده خوب واسه شروع پروژه اونم وقتی چند تا فکر از نقاط مختلف کشور با هم بشن خیلی بهتره تا یک فکر (تیمی فکر کنیم)
    بحث فروش برنامه هم در چنین شهر یعنی سراسری...(تیمی به فروش برسونیم و همه از درآمدش استفاده ببریم)
    بحث ارتقا علمی میمونه که اونم با آموزش به صورت مجازی اونم به مجانی هر کس هرچی یاد داره بیاد آموزش بده البته این قضیه نیاز به محیا کردن بستر آموزش مجازی داره که باید روش برنامه ریزی کرد.
    اصلا بیایم یه دانشکده برنامه نویسی مجازی راه بندازیم چرا همش بچه های شبکه باید از این موارد داشته باشن(CCNA , ....) ما هم مدارک بین المللی داشته باشیم و ....
    دوستان منتظر صحبتها و نظرات ارزنده شما هستم

  17. #17

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    نقل قول نوشته شده توسط majidmt مشاهده تاپیک
    بچه ها با توجه به مباحث مطرح شده خیلی از مشکلات و مسائل مطرح شد هر کس نظرشو داد خوب خیلی از نظرا مشترک بود و متوجه مشکلاتی هم شدیم
    مثل کپی کردن غیر مجاز ،عدم درک افراد جامعه نسبت به برنامه نویس(نبود فرهنگ صحیح و همان ساندویچ متری...)،انفرادی کار کردن اغلب برنامه نویسان(به ظاهر تیمی بودن)،در بعضی موارد هم سطح سواد برنامه نویسی پایین ودر آمد پایین با توجه به زحمت بالا در تهیه نرم افزار و و و ....
    خوب دوستان هر چه بیشتر این مطالب را که همه به آن واقفیم ادامه بدیم به نظر جز نا امیدی چیزی به بار نمیاره بیاین به فکر چاره باشیم.
    مثلا تیمی کارکردن را بیایم تمرین کنیم تیم که حتما نباید افرادش کنار هم باشن هر کجای ایران اونوقت وقتی پروژه ای را همه روش کار میکنیم میتونیم توی شهرای مختلف بفروشیم.
    بحث دیگه که من به ذهنم میخوره بحث ایده دادن ایده خوب واسه شروع پروژه اونم وقتی چند تا فکر از نقاط مختلف کشور با هم بشن خیلی بهتره تا یک فکر (تیمی فکر کنیم)
    بحث فروش برنامه هم در چنین شهر یعنی سراسری...(تیمی به فروش برسونیم و همه از درآمدش استفاده ببریم)
    بحث ارتقا علمی میمونه که اونم با آموزش به صورت مجازی اونم به مجانی هر کس هرچی یاد داره بیاد آموزش بده البته این قضیه نیاز به محیا کردن بستر آموزش مجازی داره که باید روش برنامه ریزی کرد.
    اصلا بیایم یه دانشکده برنامه نویسی مجازی راه بندازیم چرا همش بچه های شبکه باید از این موارد داشته باشن(CCNA , ....) ما هم مدارک بین المللی داشته باشیم و ....
    دوستان منتظر صحبتها و نظرات ارزنده شما هستم
    دوستان عزیز لطفا نظرتون را نسبت به پیشنهاد من بگویید

  18. #18

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    سلام

    ببنيد دوستان تفكر مثبت ، چيز خيلي خوبيه ولي هر آدم ناعاقلي !! هم ميدونه ، كه پريدن از ارتفاع عاقبت خوشي نداره . برای همین هم تلقین تفکرات مثبت در بعضی فعالیت ها همیشه هم کارساز و مفید نیست
    شما وقتي توي يه مسيرميخواي بري ، اگه بدوني مشكلاتي وجود داره و از اون مهم تر بدوني توان و پتانسيل غلبه بر اون مشكل رو داري ، حالا تفكر مثبت در اجراي هر چه بهتر هدف میتونه به شما كمك کنه اونهم در مواقعی که خسته شدی و ناامید
    حالا بشين شب و روز به خودت تلقين كن كه : من ميتونم وزنه 1000 كيلويي رو بردارم
    آره شايد بتوني ، ولي بعد زير چند تا بلوك بتوني دفنت ميكنن ( سنگ لحد رو عرض ميكنم ) ، والسلام !
    تفكر مثبت مرز و حدود داره ! واز حدش كه بگذره ، لفظ ساده انگاري رو به يدك ميكشه !
    حالا برخي سنگهاي جلوي راه كه اگه فكر ميكني توان برداشتنش رو داري ، بسم ا...
    قانون كپي رايت ( اينجا ايران است ، مهد قانون كپي رايت ، از زمان هخامنشيها داشتيمش ! )
    رقابت شديد قيمتي ( مهد مفت خري و ارزاني ، البته فقط در نرم افزار وگرنه لوبيا كه همش ميره بالا )
    دامپينگ غير اصولي و موقتی قيمتها , به قصد خارج کردن رقیب جدید ( مهد جوانمردان مرد )
    عدم نياز بازار به بسياري سیستمهای نرم افزاری فارسی , در واقع بستر مناسب جهت این فعالیت رو مهیا نکرده
    فكر ميكنيد كسي واسه نرم افزاري ايراني مشابه با PhotoShop پول ميده ، PhotoShop اصلي با منوي فارسي كه جواب نداده ، معمولاً كاربرها با منوهاي انگليسي راحت ترن
    محدوده عملياتي فعالين نرم افزارهاي فارسي خيلي محدوده و غالباً به دلیل تنوع فزاینده موجود اشباع شده
    اكثر اين نرم افزارها سيستمهاي کسب و کار هستند , مثل خريد و فروش و حسابداري
    تغيير نرم افزار توسط كساني كه در حال حاضر از يك نرم افزار خاص استفاده ميكنن ، داراي احتمال خيلي كميه ( طرف حال انتقال سوابق اطلاعات رو نداره )
    رشد بازار جديد اين محدوده , بسيار ناچيزه و از كجا معلوم كه اون رشد در محدوده كاري شما ، در استان شما ، در شهر شما و براي شما رخ بده ( منظور اشاره به قوانين احتمال زنجيره اي هستش )
    در بسياري از موارد خريدارن از خيلي امكانات موجود در داخل نرم افزارهاي فعليشون استفاده نميكنن ، حال شما بايد بريد قصه حسين كرد شبستري رو براش تعریف كني و در بين داستان امكانات جديد نرم افزارت رو هم نقل كني ! شايد مشتري به خاطر داستان حسين كرد شبستري كه براش تعريف كردي ، يه نسخه از نرم افزارت رو بخره !
    ببينيد دوستاي من ، معادلات ، روي قلم و كاغذ شايد جواب بده ، ولي يه مشكل وجود داره ، غالب اين معادلات رو مشتري حل ميكنه و نه شما ، پس دوستان برنامه نويس , در جايگاه مشتري نظر ندن !
    برنامه نويس در جايگاه خودش و متولي اصلي بازار ( مشتري ) در جايگاه خودش
    در بسياري موارد مشتري درخواست خودش رو به درستي نميتونه به زبان بياره ، مشتري به راحتي و سختي كار شما كار نداره ! مهم براش راحتي خودشه و بس !
    چرا راه دور ميريد ، اينجا جامعه برنامه نويسه ! بعضي از برنامه نويسهاي همين جمع نميتونن سئوال و درخواست خودشون رو به درستي مطرح كنن ، حالا مشتري عادي كه بماند !
    قرار داد مينويسي ، دبه ميكنه ! حالا شروع ميكنه واست با همون دبه ، چنان بندري ميزنه كه خودت هم دردت رو فراموش ميكني و ميبني داري براش بندري برك ميزني !!! تا شاید به پولت برسی .

    بابا مثبت نگرا ، بي خيال ، يه كم هم به دوستاتون هموني كه توي باغ هست رو بگيد ، تا اونا هم شايد بخوان بيان تو باغ

    رك گويي دليل بر القاي بار منفي نيست ، سعي كنيد دوستان رو براي برداشتن بار سنگين موجود آماده كنيد

    اگه من چند ساله از نرديك توي اين كارم و تونستم برخي مشكلاتم رو حل كنم به دليل اينه كه با واقعيات ، همونجوري كه هستن دارم زندگي ميكنم و حتي شايد منفي تر ( 100 رو چسبيدم كه 50 نصيبم بشه )، نه اونطوري كه توي ذهن بعضي افراد ساخته ميشه و تنها عدد رو 100 مي بينن و ميگن هر عددي كمتر از 100 ريشه در ضمير ناخودآگاه و منفي باف فرد داره

    قوانين احتمال هم چيز خوبيه اگه گاه گداری مورد بررسی قرار بگیره

    به همون احتمال كه با 1% ممكنه من درست بگم و شما نادرست ، با همون احتمال هم ممكنه دو تا صفر ناقابل بياد جلوي احتمال من !!

    برنامه نويس غير حرفه اي در بعضي موارد پيش خريدار ، به تراژدي غمگيني ميرسه

    نفر اول ( مشتري ) : آقا يه دونه ساندويچ به من بده ؛ فقط داداشي توش خيار شور نذار
    نفر دوم ( برنامه نويس ) : .... خيار شور ندارم ، ميخواي گوجه نذارم !!

    و اما يك خاطره مرتبط با همون جوك بالا ، يه بنده خدايي توي مغازه يكي از دوستان اومده بود يه سيستم بفروشه ، اون امكاني كه دوستم ميخواست رو نداشت ، به عجز ولابه افتاده بود كه : ببين اونو نداره ولي ببين اينو داره !! ( چرا ميگم عجز و لابه ، چونكه متاسفانه لحن و قيافش اينو نشون ميداد ) ، دخالت كردم و كم كم مسيرش رو از توي مغازه گرد كردم به سمت بيرون ، كه بيشتر از اين خودش رو كوچيك نكنه ، يه كم عرق همكار توي وجودم باقي مونده بود .

    همون جا بود كه از خدا خواستم : خدايا ما رو به درد بي پولي گرفتار نكن

    اميدوارم اين واقعيتها ، داستان به نظر نياد چرا كه نتيجه و حكمت اين داستان ممكنه وقتي براي شما مشخص بشه كه خداي ناكرده بخشي از مسير رو به اشتباه رفتيد

    باز هم ميگم : شغلي بسيار خوب ، اما به صورت جانبي

    من نمیدونم معنی این جمله بالا رو که مرتباً هم تکرار میکنم , دوستانی که میگن بار منفی رو زیاد نکنید , نمیدونن چیه , یعنی واقعاً اینقدر ثقیله !! , هر شغلی یه مشکلاتی داره , اینا هم مشکلات این رشته هستش
    طبق قوانین احتمال ممکنه شما گرفتار هیچکدومشون نشید , و طبق همون قوانین ممکنه همشون خفتت کنن ( اینکه برخی دوستان ندیدن که دلیل بر نبودنش نیست )

    توضیح : البته برخی قوانین هست که در خصوص شهر تهران , یه مقدار متفاوته , شهر 72 ملت , به 72 مدل نرم افزار هم نیاز داره ( منظورم تعدد سلائق هستش )

    موفق باشيد

  19. #19
    کاربر دائمی آواتار Esikhoob
    تاریخ عضویت
    شهریور 1385
    محل زندگی
    Tehran
    پست
    277

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    بسیار متشکر از نظرات واقع گرایانه ، منفی بافانه ، ایدهآل گرایانه و امید بخشانه دوستان. . . .
    فقط می خواستم در مورد نظر دوست قبلی چد نکته ای را بگم:
    آمدن قانون کپی رایت خارج از ایران به داخل ایران در سالهای آینده ، امری طبیعی است و دیر یا زود اتفاق میافتد . هم متوجه نیاز حمایت از پدید آورنده میشوند هم شرکت های خارجی میان داخل ایران و نمایندگی میگیرند. همان طور که کسی 20 سال پیش فکر نمیکرد دخترها اینطوری بیاند تو خیابون ولی فرهنگ قالب خارجی کار خودش را کرد.
    حتی این صنعت توی دنیا هم صنعتی نو پاست ، هنوز خارجی ها هم با مسائلی مثل کپی رایت مسئله دارند .
    آیا یک پسر آمریکایی وقتی میتونه از سایت isohunt.com ویندوز را دانلود کنه ، چرا باید بره اوریجینال بخره؟؟ خوب این مسئله یکم بو میده ، پس این قانون کپی رایت ایراد داره .

    اما من به قانون کپی رایت فکر نمیکنم، چون نرم افزار عمومی که به اندازه کافی هست .
    نرم افزار خاص -سفارشی برای یک نفر- چیزی است که توی ایده من وجود دارد .چون خیلی ها دلشان میخواد از کامپیوتر یک جور خاصی استفاده کنند و وقتش را ندارند - خوب ما وقتمان را میفروشیم .
    البته دوستانی هم هستند که میخواهند توی یک شرکت بزرگ استخدام شوند ، و اون هم میشود ، تو اونجا حقوق ماهانه ات را میگیری و نگران بازار هم نیستی.
    آخرین ویرایش به وسیله Esikhoob : شنبه 23 آبان 1388 در 21:34 عصر

  20. #20
    کاربر دائمی
    تاریخ عضویت
    آذر 1386
    محل زندگی
    تهران
    پست
    171

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    آمدن قانون کپی رایت خارج از ایران به داخل ایران در سالهای آینده ، امری طبیعی است و دیر یا زود اتفاق میافتد .
    فقط با پیوستن ایران به سازمان جهانی تجارت(WTO) این اتفاق می افته.

  21. #21

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    سلام

    نرم افزار خاص -سفارشی برای یک نفر- چیزی است که توی ایده من وجود دارد
    برادر من , از اولش هم همین مورد به قرینه لفظی حذف شده بود , و فرض بر یک کار خودگران و جمع و جور بود ( کار جانبی همینه دیگه و گرنه اگه شما توی یه شرکت کامپیوتری باشی که , کار جانبی نیست )
    برای پروژه های بزرگ که پارتی و زد و بند رو هم بهش اضافه کن
    بدون زد و بند به خیلی شرکتها , شما نمیتونی یه جفت دمپایی بفروشی

    موفق باشی

  22. #22

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    با سلام!
    با این حرفهایی که دوستان زدن امثال ما که تازه کاریم به کلی ناامید شدیم..... میشه دوستان لطف کنند میانگینی از حقوق ماهیانشونو در طول سال بگن تا ما بدونیم منظور از حقوق کم چیه چون به هر حال این یه چیز نسبیه!! من توی یه تاپیک خوندم یه بنده خدایی گفته بود در آمدش از کار دولتی 450 تومن و از کار آزاد حدود 2 میلیون هست؟؟؟ به نظر شما این خیلی بلند پروازی کرده؟؟؟

  23. #23

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    دوستان عزیز لطفا نظرتون را نسبت به پیشنهاد من بگویید
    دوست عزیز عنوان تایپیک کاملن گویاست و مسیر بحث هم مشخص، پس نیازی نیست که یاد اوری کنم که بحث های متفرقه را این جا مطرح نکنید. در صورت تمایل می تونید نظرتون را در تایپیکی جداگانه مطرح کنید.

    موفق باشید،
    MIDOSE

  24. #24

    Thumbs down نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    نقل قول نوشته شده توسط MIDOSE مشاهده تاپیک
    دوست عزیز عنوان تایپیک کاملن گویاست و مسیر بحث هم مشخص، پس نیازی نیست که یاد اوری کنم که بحث های متفرقه را این جا مطرح نکنید. در صورت تمایل می تونید نظرتون را در تایپیکی جداگانه مطرح کنید.

    موفق باشید،
    MIDOSE
    ببخشید آقای مدیر مطلبی که من گفتم هم مرتبط بود نه غیر مرتبط که بخوام جای دیگه مطرح کنم

  25. #25

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    سلام

    نااميد نباشيد دوست عزيز

    مطالبي كه من نوعي عرض كردم ، فقط من باب اين بود كه با هوشياري وارد بازار بشيد و بي گدار عمل نكنيد ، از گذشتگان درس بگيريد و به كار ببريد .

    داستان اولين اشتباهم رو خدمتتون عرض ميكنم ، كه اميدوارم توش به نكاتي پي ببريد :

    كار رو شروع كردم ، بقيه برنامه نويسا برام مهم نبودن ، در كتابي خونده بودم

    اندازه سگ در جنگ آوري مهم نيست ، اندازه جنگ آوري در سگ است كه اهميت دارد

    نرم افزاري نوشتم كه قصد عرضه اون رو به صورت عمومي داشتم ( در همين جا هم ايدش رو ميگم شايد كسي خواست اجراش كنه )

    نرم افزار مربوط به يك سيستم حسابداري با رويكردي به استفاده افراد در منزل بود ، بسيار ساده و كاربردي
    در اون زمان ( دور و بر سال 82 ) اين محصول در بازار ايران وجود نداشت ، ايده اون رو از محصولي خارجي گرفته بودم ، نتيجه كار فوق العاده پيش رفت ، فيد بكهايي كه از Beta Tester هاي خودم داشتم و دوستان برنامه نويسي كه در حين طراحي با اونها در ارتباط نزديك بودم مويد اين نظر بود كه :
    نماي كاربر خيلي خوبه ( نسبت به اينترفيس رايج در اون زمان توي ايران )
    قيمت بسيار مناسبه ( تعداد برام مهم بود و حضور در بازار و )
    و امكانات نسبت به نمونه خارجي بسيار كاملتر !
    ميدونستم كه :
    كار خودتان را انجام دهيد ، اما نه فقط در حد انجام وظيفه ، بلكه اندكي بيشتر و از روي سخاوت ، همين مقدار اندك به اندازه تمام كار ارزش دارد ( دين برگز )
    در قزوين با فروشنده ها هماهنگ كردم و با توجه به توافقات ، اونها هم استقبال كردن و قول مساعد فروش رو دادند !
    فردي رو براي فروش محصولم در تهران پيدا كردم تا مسئول بازاريابي اون باشه !
    بسته بندي جديدي رو طراحي كردم كه در نوع خودش و با توجه به شكل ظاهريش توجه همه رو جلب ميكرد و نمونه اي مشابه در بازار نداشت
    مشكلات چاپ رو پشت سر گذاشتم ( يادش به خير ، اولين ويرايش چاپ ، مشكل رنگ داشت ، كاور رو خودم طراحي كرده بودم ، اون زمان هنوز نميدونستم اون رنگي كه توي مانيتور ميبينم با اون چيزي كه چاپ ميشه متفاوته ، مجبور به چاپ دوباره شدم ، چون ميخواستم اولين حضورم بدون نقص باشه ! )
    تمام فكر و ذهنم رو متوجه مشتري كردم ، براي من رضايت اون از همه مهمتر بود ، چرا كه ميخواستم پايگاهي تبليغاتي در خونه ها پيدا كنم و به دنبال مبلغ بودم ( مشتري وقتي از يك محصول راضي باشه اون رو به ديگران هم توصيه ميكنه و احتمال خريد محصولات ديگه شما به اون مشتري هم بالا ميره )
    استناد كرده بودم به اين جمله :
    مردم ذاتاً عادل هستند و حاضرند در مقابل لطفي كه به آنها ميكنيد متقابلاً پادش شما را بدهند
    قيمت رو خيلي پايين و سود فروشنده رو 40% در نظر گرفتم ، براي خودم چيز زيادي نمي موند !
    قفل از نوع تلفني بود و مشكلي هم در اين رابطه احساس نميشد !
    500 نسخه اوليه بسته بندي شد و در وحله اول بين چند مغازه توي قزوين توزيع شد
    چند پوستر بسيار شيك چاپ كردم ( يادش به خير ، روي كاغذ عكس A3 !!! و با رزولوشن 1440 ، تقريباً كارتريج پرينترم تموم شد ، ذوق داشتم ) ، پوسترها پشت شيشه درب نصب شدن ( جذاب بودن و خيلي شيك ، اگه غير از اين بود ممكن بود كه فروشنده يا اون رو نصب نكنه و يا يه جايي خارج از ديد نصب كنه ، جلوه خوبي به درب ورودي داده بود ، زمستون بود درب هم بسته ، پوستر ، درب رو شيك تر از اوني كه بود كرده بود )
    ورود بي هزينه به منازل رو در دستور كار قرار دادم ، از چند مغازه كامپيوتري دوستانم خواستم كه نرم افزار رو بر روي كامپيوترهايي كه ميفروشن و يا براي تعمير ميارن پيش اونها نصب كنن و نصب هم شد !
    اين پروژه نزديك به 1,000,000 تومن روي دست من خرج گذاشته بود ( با احتساب دوباره كاريها ، چون اولين كارم بود و راه و چاه رو هم خوب بلد نبودم )

    و اما در يكي از قدمها اشتباه رخ داد ! در واقع جا افتاده بود ، مهمترين قدم كه بقيه كارهام در مقابل اون هيچ بودن و كليه كارهاي من رو تحت الشعاع قرار داد

    ...........................

    حالا اون اشتباه چي بود بماند تا وقتي كه دوستان مثبت نگر ما بيان و نظر بدن و براي بقيه بگن كه من چه اشتباهي كردم ؟ تا اينجاي داستان واقعي من هيچ نكته منفي رو نداشت ! و همه و همه مثبته .

    برخي نكات موجود در اين داستان واقعي ، نكاتي هست كه تازه خيلي از دوستان رعايت نميكنن و انتظار موفقيت دارن هم ميخوان داشته باشن !

    منتظر نظرات مثبتها هستيم !! تا انگيزه اي رو در دوستان ايجاد كنن و البته شايد دعوت به حركت چشم بسته !

    من منفي باف نيستم ، خوش خيال هم نيستم و از همه مهمتر ساده انگار

    در يك جامعه ايراني زندگي ميكنم ، جامعه اي به دور از بسياري اصول و قوانين رايج در كشورهاي متمدن نرم افزاري ! اينجا ايرانه

    در وضعيت موجود ، ظاهراً مثبت انديشي يعني اينکه اگه يه پرنده روي سرت خرابکاري کرد ، بجاي اينکه ناراحت بشي خوشحال باشي از اين که گاوها پرواز نمي کنند !!

    اگر پاسخي از سوي دوستاني كه عرض ميكنن ، منه نوعي و يا ديگر دوستاني كه مشكلات رو پر رنگتر گفتن ، منفي باف هستيم ، داده نشه ! فرض رو بر پس گرفتن نظراتشون ميذاريم ! ( البته در اين خصوص كاربران ديگه قضاوت نهايي رو خواهند كرد و بس )

    توضيح و راهنمايي :
    اشتباه من مشورت با دوستان برنامه نويسم نبود ، پروژه لو نرفت ، و در هنگام عرضه هم ، همچنان تنها محصول موجود در بازار بود ! قفل نرم افزار هم شكسته نشد !

    و جهت اطلاع شما نگاهي به قوانين 4 گانه مورفي ميندازيم ، جالب اين كه مورفي هم مثبت نگر بود ولي واقع بين :
    قانون اول :
    هر كاري كه ميخواهيد انجام دهيد ، بيش از آنچه كه انتظار داريد به طول مي انجامد ( به دليل تداخل با كارهاي پيش بيني نشده ، نتونستم روي زمانم خوب مديريت كنم و اين قانون به وظيفش عمل كرد )
    قانون دوم :
    هر چيزي بيش از آنچه در ابتدا برآورد مي كنيد ، هزينه در بر خواهد داشت ( اشتباه در چاپ و ... تازه كاري من قانون رو به اجرا در آورد )
    قانو سوم مورفي :
    هر مشكلي كه قرار است پيش بيايد ، پيش خواهد آمد ( همين كه توصيه ميكنم بي خيال و سر به هوا نباشيد ، هوشيار باشيد و آماده تغيير تا بتونيد در سرعترين فرصت زماني رفلكس منايب رو داشته باشيد )
    قانون چهارم مورفي :
    از ميان مشكلاتي كه قرار است پيش بيايد ، بدترين آنها در بدترين زمان ممكن پيش خواهد آمد و بسيار بيشتر از حد و انتظار شما خسارت وارد خواهد كرد ( دقيقاً بنده گرفتار قانون چهارم شدم ، چيزي كه شايد مثبت نگري غير متعهدانه برخي دوستان ، منجر به اجراي اون براي بقيه هم بشه )

    در مورد اون دوستمون كه فرمودند ميزان درآمد : كار ثابتم ماهانه بين 600 تا خالص 750 ( با اضافه كار و يا ماموريت ) ( كار ثابتم برنامه نويسي نيست ، كارشناس يكي از شركتهاي توليدي هستم وبرنامه نويسي هم توي كارم خيلي به من كمك كرده )
    برنامه نويسي ( در مجموع كامپيوتر ) ، ماهانه 0 تا 1500000 ( 1500000 تنها و تنها يك بار ) و گرنه ماهانه بين 0 تا 700000 با توزيع بيشتر به سمت پايين تر از ميانگين
    + سرمايه گذاري در بورس

    موفق باشيد

  26. #26
    کاربر دائمی
    تاریخ عضویت
    بهمن 1384
    محل زندگی
    تهران
    پست
    271

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    خب این که بدیهیه که بیشتر کارها شکست می‌خورن! در همه‌ی کشورها همین‌طوره. مثلاً معروفه که می‌گن ۹۰ درصد شرکت‌ها به پنج‌سالگی نمی‌رسن. یا مثلاً این یکی آمار نشون می‌ده که نصف شرکت‌های تأسیس شده در آمریکا بعد از چهار سال ورشکست می‌شن (یک‌چهارم در سال اول ورشکست می‌شن). حتی در این مورد کتاب هم نوشته شده (The Illusions of Entrepreneurship: The Costly Myths That Entrepreneurs, Investors, and Policy Makers Live By). این آمار در مورد کارهای نوآورانه یا مربوط به فناوری (مثل تولید نرم‌افزار) بدتر هم هست چون ریسک بیشتری دارند (کسی که در آزمایشگاه‌های بل کار کرده بود می‌گفت ۹۷٪ پروژه‌هاشون بایگانی می‌شن و فقط دو سه درصد به تولید تجاری می‌رسن).
    البته این آمارها بیشتر در مورد کارآفرینی هستند، چون دیدم شما در مورد کارآفرینی صحبت کردید. در مورد «شغل» برنامه‌نویسی هم همون‌طور که گفتم چون ورود به این شغل راحته، میانگین دستمزدها طبیعتاً از چیزی که در ابتدا انتظار می‌ره (به خاطر این که به هر حال یه شغل فکریه و باید دستمزدش بیشتر باشه) پایین‌تره. در آمریکا میانگین دستمزد برنامه‌نویس تازه‌کار دارای درجه‌ی کارشناسی، با میانگین درآمد آمریکایی‌ها تقریباً برابره و کلاً حقوق برنامه‌نویسان آمریکایی از سه‌چهارم درآمد سرانه تا دو برابر درآمد سرانه نوسان داره. طبق همون آمار (صندوق بین‌المللی پول)، میانگین درآمد ایرانی‌ها ۴۶۰۰ دلار در ساله که با احتساب دلار هزار تومن، می‌شه ۳۸۰هزارتومن در ماه. بنابراین اگر برنامه‌نویسان ایرانی بخوان مثل برنامه‌نویسان آمریکایی حقوق بگیرن، میانگین حقوق برنامه‌نویس‌های تازه‌کار لیسانسه می‌شه حدود ۳۸۰هزارتومن در ماه و کلاً هم حقوق برنامه‌نویسان بین ۲۸۰هزارتومن تا ۷۸۰هزارتومن نوسان می‌کنه. من نمی‌دونم برنامه‌نویسان ایرانی در واقعیت چقدر می‌گیرن، اما اگر کمتر از این اعداد بگیرن، یعنی وضع برنامه‌نویسان ایرانی نسبت به وضع اقتصادی کشوری که توش زندگی می‌کنن، در مقایسه با برنامه‌نویسان آمریکایی بدتره و بالعکس.

    در مورد مثبت‌نگری هم موضوع اینه که قرار نیست ما صرفاً به خاطر این که احتمال شکست زیاده و ترس از این که «ساده‌لوح» خوانده شویم مثبت‌نگری رو بذاریم کنار. مثبت‌نگری رَوِشیه برای بهبود کارایی، نه روشی برای پیش‌بینی دقیق آینده. (از جملات نغز خودم!!) یعنی صرفِ مثبت‌نگر بودن باعث می‌شه که بازدهی شما در کارِتون، نسبت به حالتی که مثبت‌نگر نباشید بالاتر بره. این مهم نیست که بیشتر اوقات پیش‌بینی‌تون غلط در میاد، بلکه مهم اینه که با مثبت‌نگری (به معنی امید به آینده نه چشم‌بسته حرکت کردن) احتمال موفقیت بالاتر می‌ره، و اگر هم شکست بخورید ازش به عنوان تجربه استفاده می‌کنید تا در آینده موفقیت بشید نه این که از تلاش ناامید شوید. اگر از ده بار تلاش، فقط یکیش موفق بشه همون می‌ارزه به ۹ تلاش شکست خورده‌ی قبلی.
    به نظر من اتفاقی که توی ایران افتاده اینه که همه برای این که ساده‌لوح خوانده نشن یا کسی مسخره‌شون نکنه از شروع کارهای بزرگ می‌ترسن، و خب طبیعیه که در چنین شرایطی کارهای بزرگ کمتر اتفاق می‌افتن.

    ضمناً همه‌ی اینهایی که گفتم به هیچ وجه منافی برنامه‌ریزی دقیق، لزوم تسلط کافی به کار، استفاده از مشاوره‌ی افراد خبره و پیش‌بینی واقع‌بینانه‌ی ریسک‌ها نیست ولی در عین حال توی هر کاری باید ریسک معقول انجام داد نه این که اصلاً ریسک نکرد. خودِ مثبت‌نگری اگر منجر به تلاش بیشتر بشه می‌تونه جلوی بعضی از ریسک‌ها رو هم بگیره.

    در مورد اشتباه شما هم راستش اگر من بودم وارد چنین پروژه‌ای نمی‌شدم، چون به نظرم ریسکش بیشتر از مقدار معقوله! منظورم اینه که اصلاً شک دارم بشه مثلاً ۵۰۰ نسخه از چنین نرم‌افزاری رو به صورت غیرحضوری فروخت! توی ایران ندیدم کسی از نرم‌افزار حسابداری شخصی استفاده بکنه. به عبارت دیگه شما با «ریسک پیشتازان» مواجه بودید، این که کسانی که یک محصول جدید رو به بازار میارن احتمال زیادی داره که بازار به محصولشون احساس نیاز نکنه، یعنی همون‌طور که پیشتازان مزیت «اولین بودن» رو دارن، این ریسک بزرگ رو هم دارن (این ریسک مختص ایران هم نیست، من اخیراً دقیقاً یک ماجرا از یک کارآفرین آمریکایی خوندم که بیچاره شد تا بتونه محصولش رو که براساس ایده‌ی جدیدی در آن زمان بود (دستگاه تصفیه‌ی آب خانگی) بفروشه، و بعد از ماه‌ها رنج بردن و بی‌پولی کشیدن و این در و اون در زدن، تونست شرکتش رو به یکی بفروشه ولی چند ماه بعد شرکت ورشکست شد). البته با توجه به سرمایه‌گذاری نسبتاً کمی که کردید (یک میلیون تومن، حتی با پول آن زمان هم پول زیادی برای یه سرمایه‌گذاری نیست) شاید خیلی هم ریسک بدی نبوده نباشه، نمی‌دونم.

  27. #27

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    عزیزم،
    عنوان تایپیک
    آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟
    درسته؟ خوب پس در این تایپیک فقط باید در مورد این موضوع بحث بشه.
    مثلا تیمی کارکردن را بیایم تمرین کنیم تیم که حتما نباید افرادش کنار هم باشن هر کجای ایران اونوقت وقتی پروژه ای را همه روش کار میکنیم میتونیم توی شهرای مختلف بفروشیم.
    بحث دیگه که من به ذهنم میخوره بحث ایده دادن ایده خوب واسه شروع پروژه اونم وقتی چند تا فکر از نقاط مختلف کشور با هم بشن خیلی بهتره تا یک فکر (تیمی فکر کنیم)
    بحث فروش برنامه هم در چنین شهر یعنی سراسری...(تیمی به فروش برسونیم و همه از درآمدش استفاده ببریم)
    بحث ارتقا علمی میمونه که اونم با آموزش به صورت مجازی اونم به مجانی هر کس هرچی یاد داره بیاد آموزش بده البته این قضیه نیاز به محیا کردن بستر آموزش مجازی داره که باید روش برنامه ریزی کرد.
    دوستان عزیز لطفا نظرتون را نسبت به پیشنهاد من بگویید
    اگر تمایل دارید که دوستان نسبت به صحبت های شما نظر بدهند و روال تایپیک بر اساس نظر شما ادامه پیدا کند،باید این موضوع را در تایپیکی جداگانه مطرح کنید.

    موفق باشید،
    MIDOSE

  28. #28

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    من یه سوالی دارم
    چرا اول برنامه می نویسید و بعد قیمت می دید؟

  29. #29

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    چرا اول برنامه می نویسید و بعد قیمت می دید؟
    چون هزینه ها و شرایط قابل پیش بینی نیستند.

  30. #30
    کاربر دائمی آواتار DataMaster
    تاریخ عضویت
    تیر 1382
    محل زندگی
    مشهد الرضا
    پست
    634

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    نقل قول نوشته شده توسط MIDOSE مشاهده تاپیک

    چون هزینه ها و شرایط قابل پیش بینی نیستند.
    بخشی از مهندسی نرم افزار مربوط میشه به کنترل و زمانبندی و نحوه چیدن نیروهای کاری
    پس همچین هم غیر قابل پیش بینی نیست و میشه با یه درصد خطا قیمت حدودی رو مشخص کرد

  31. #31

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    چون هزینه ها و شرایط قابل پیش بینی نیستند.
    خوب اگر الان محصول رو با هزینه ای تولید کردید و با نصف قیمت فروختید تکلیف چیه؟
    حالا اگر محصول رو تولید کردید و انتظارات فروش شما برآورده نشد تکلیف چیه؟

  32. #32

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    سلام obalitjoOon
    خوب اگر الان محصول رو با هزینه ای تولید کردید و با نصف قیمت فروختید تکلیف چیه؟
    حالا اگر محصول رو تولید کردید و انتظارات فروش شما برآورده نشد تکلیف چیه؟
    تکلیفی مجزا از بقیه مشاغل نداره
    اگر با نصف قیمت فروختید که خوب , باز هم لااقل نصف مبلغ رو دریافت کردید , متاسفانه در این حالت یا باید متوسل به دامپینگ قیمت بشید , که ممکنه در مقابل رقبای دیگه مشکلاتی رو برای شما ایجاد کنه ( که میکنه ! )
    دامپینگ قیمت به غیر از این مشکل , متاسفانه سطح توقعات کلی مشتریان رو هم بالا میبره , که همین امر در آینده برای خود شما هم مشکل ساز میشه . مشتری دیگه حاضر به پرداخت قیمتهای واقعی نیست و قیمتهای دامپ شده رو واقعی تصور میکنه ! به علت و ریشه اون هم کاری نداره .

    در مجموع به پروژه های شکست خورده هم میشه به عنوان پروپه های Resuseable نگاه کرد , که همین امر میتونه نجر به کاهش زمان پروپه های آتی شما بشه !

    موفق باشید

  33. #33

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    من به هيچ وجه ارزش كارم رو پايين نخواهم آورد. دليلي نداره كاري بكنم كه بعدا توش بمونم يا مجبور بشم به نصف قيمت كارم رو بفروشم. به قول يكي از اساتيدم شما برو يه كاپشن چرم رو از بازار بخر. اگه 400,000 تومن قيمت اون كاپشن باشه محال ممكن هست فروشنده بيشتر از 10,000 تومن تخفيف بده اما برنامه نويس فقير پروژه يك ميليون تومني رو آخر با 200,000 تومن انجام مي ده.
    خوب آدم گشنگي بكشه بهتره كه بيخودي كار كنه. چه دليلي داره من به خاطر اينكه خودم رو سير كنم يا به خاطر سيصد چهارصد تومن وقت و انرژي بذارم آخرم باز چونه بزنم كه بخرين.
    بايد از اول محكم جلو بري. هميشه بايد توپ تو زمين شما باشه نه كارفرما. اينو يادت باشه كه كارفرما هميشه دزده. هزار تومن هم براش ارزش داره. قراردادي رو امضا كن كه به نفع تو باشه و به همون اندازه اي كار كن كه تو قرارداد نوشتي. همون قدر كه پولش رو ميگيري.
    نه مثل برنامه نويسي كه آخر كار شيرين كاريش گل مي كنه و آيكون و چيزهايه الكي اضافه مي كنه. زور مي زنه تا ازش بخرن.
    هرچند كه به عنوان تايپيك هيچ ربطي نداشت اما حتماً بايد براي چند پست آخر مي نوشتم.

  34. #34

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    سلام obalitjoOon
    به نظر میاد چند پست آخریتون با پست فعلیتون یه مقدار مغایره ! اول میپرسید اگه فلان شد چی میشه ! بعد حالا میگید چرا میزارید بهمان بشه !
    دوست عزیز هیچ آدم عاقلی اگه بدونه داره اشتباه میکنه , که مرتکب اون نمیشه !
    اگه با واژه دامپینگ قیمت آشنایی داشته باشید , و علل اون رو بدونید , احتمالاً مثال کاپشن چرم 400000 هزار تومنی رو نمی زدید .
    نه مثل برنامه نويسي كه آخر كار شيرين كاريش گل مي كنه و آيكون و چيزهايه الكي اضافه مي كنه. زور مي زنه تا ازش بخرن.
    اینایی که به قول شما این شیرین کاریها رو میکنن , وضعیتشون مشخصه , وضعیت حالتی که مد نظر شماست ( حالت مخالف ) , خوب احتمالاً بهتره .
    كارفرما هميشه دزده.
    کارفرما دزد نیست , آدم حساب مال خودش رو داشته باشه که دزد نمیشه
    در دادگاهی با این حکم , مطمئناً از دید کارفرما هم , برنامه نویس دزده !

    توصیه : رو در رو به یه یکی از مشتریات بگو دزد , بعد منتظر نتیجه باش ! ( اعلام نتیجه فراموش نشه )

    ایجاد کننده تاپیک , alawiala در پست شماره 13 درخواستی داشتن , بهتر بود مطالعه ای در این خصوص انجام میدادید

    موفق باشید

  35. #35

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    توصیه : رو در رو به یه یکی از مشتریات بگو دزد , بعد منتظر نتیجه باش ! ( اعلام نتیجه فراموش نشه )
    خوب در حالت خيلي مودبانه درگيري صورت ميگيره.
    اول میپرسید اگه فلان شد چی میشه !
    مي خواستم ببينم بقيه چه جوري فكر مي كنن...
    بعد حالا میگید چرا میزارید بهمان بشه !
    ... تا اگر شد از خواب جهل و غفلت بيدار بشن
    پرسيدن دليل ندونستن نيست. ميشه با سوال كردن جواب خيلي چيزها رو بدست آورد و ميشه فهميد هركسي تو چه عالمي سير مي كنه.
    البته اين رو هم اضافه كنم كه من نه زن دارم نه مسئوليت زندگي رو دوشم هست. نفسم هم از جايه گرم بالا مياد و نمي تونم شرايط يه برنامه نويسي رو كه خانواده تشكيل داده اما با همون طرز فكري كه تازه مشغول به كار شد داره زندگي مي كنه قرار بگيرم.

  36. #36

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    بخشی از مهندسی نرم افزار مربوط میشه به کنترل و زمانبندی و نحوه چیدن نیروهای کاری
    پس همچین هم غیر قابل پیش بینی نیست و میشه با یه درصد خطا قیمت حدودی رو مشخص کرد
    فکر نمی کنم معنای زمان با شرایط یکی باشه، هست؟

    دوستان قرار نیست که بعد از هر چند تا پست تذکر بدم!فقط روی موضوع مربوطه بحث کنید.

    موفق باشید،
    MIDOSE

  37. #37

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    ضمن سلام مجدد

    جرج سانتايانا
    آنان كه نتوانند از گذشته درس بياموزند ، محكوم به تكرار آنند

    با تشكر از نظرات دوستمون Mamdos ، اين دوست عزيز تونستن به بخشي از مشكل اشاره كنن .
    خوشبختانه با اينجور دوستاني خوب ميشه وارد گفتگو شد و به نتيجه مثبت تر رسيد چرا كه در عين مثبت نگري ، واقع گرا نيز هستند .

    و حالا توضيحي در رابطه با مشكل خودم ، البته اونو با مقدمه اي هم همراه ميكنم :

    بسياري از برنامه نويسا ، ظاهراً فراموش ميكنن كه دارن محصول رو براي مشتري مينويسن و نه خودشون ، كه حالا بخوان در مورد اون تعريف و تمجيد كنن !
    مثلي فارسي ميگه : علف بايد به دهن بزي خوش بياد
    مشتري حرف اول و آخر رو ميزنه ، تشخيص نياز واقعي مشتري ممكنه چيزي بوده باشه كه شما در داخل ايده خودتون اون رو مد نظر قرار نداديد !
    مشتري تا نياز به محصولي نداشته باشه ، ترغيب به خريد نميشه
    در هنگام عرضه يك ايده جديد به بازار ، شما ناگزير به تبليغات و آموزشهايي گسترده در اين خصوص هستيد ، اين تبليغات و آموزشها بايد در بر گيرنده : شرح ايده جديد ، مزاياي اون نسبت به روش فعلي و رايج و چگونگي كاربرد باشه
    مثالي رو عرض ميكنم :
    همه ما سالهاست كه عابر بانك داريم ( ايده اي كه قديمي شده ) ، بسياري از ما حتي با داشتن عابر بانك و تبليغات بسيار گسترده اي كه در خصوص مزاياي اون ميشه ، باز هم در بسياري فعاليتها از اون استفاده نميكنيم ! در واقع بسياري ايده ها هستن كه پتانسيلهاي پنهان دارن و مشتريان از تمام همون پتانسيلهاي بالقوه هم استفاده نميكنن
    در عرضه يك ايده جديد كار دو چندان سخت تر از قبل ميشه !
    شما در ايده هاي جديد مجبوريد در مشتري حس نياز رو ايجاد كنيد ! ، در بسياري مشاغل ديگه اين كار ساده هستش :
    در كبابي با انداختن كمي چربي توي آتيش ، دود حاصل از سوختن چربي و بوي اون ، اسيد معده رو جاري ميكنه، و اين اسيد مغز شما رو به فرمان دادن راضي ميكنه و پا هم مجبور به رفتن !
    در صنايع خوراكي ، با بسته بندي شيك كه در بسياري مواقع تصوير روي بسته بندي با محتويات داخلش مغايره ( راستي به نظر شما اسم اين كار دزدي نيست ! ) ، چشمان شما ، مغر رو به فرماني هر چند بر خلاف ميل واقعي مغز ، راضي ميكنه و دست براي برداشتن دراز ميشه و ...
    وليكن در سيستمهاي نرم افزاري متاسفانه كار بسيار مشكل تره و اونهم به دليل عدم سادگي در برقراري ارتباط نزديك و دو طرفه با مشتري و نياز به آموزش مشتري در هنگام به كارگيري برخي امكانات هستش
    ديگه همه گاز زدن يه كباب رو بلدن و نيازي به آموزش اين صفت انساني نيست ! وظيفه فروشندگان فعال در صنايع غذايي تنها جاري كردن اسيد معده هستش و بس ، حال به هر روشي كه شده !
    اسيد معده بيشتر = فروش بيشتر
    معادله اي ساده و فاقد پيچيدگي ، اصلي ثابت شده از دوران غار نشيني تا دوران Paint House نشيني فعلي

    ايده هاي جديد نرم افزاري معمولاً دوره ركودي رو طي ميكنن ، نزديك شدن مشتري در اين حالت ، غالباً با احتياط همراهه ، بسياري از مشتريان به ايده هاي جديد نرم افزاري به ديده ترديد نگاه ميكنن ، همين امر كليات پروژه رو با مشكل مواجه ميكنه
    راه دوري نياز نيست بريم ، پاسخ يك سئوال رو به خودتون بديد :
    آيا همه شما با آخرين نسخه هاي زبانهاي برنامه نويسي كه هم اكنون به اون مسلط هستيد كار مي كنيد ، اگر كار نميكنيد ، به بررسي دلايل اون بپردازيد ، مطمئناً به بسياري مشكلات ديگه كه فرا روي شركتهاي متولي ايده هستش ، پي ميبريد ( بگذريم كه توي ايران اونها رو مفت ميتونيم تهيه كنيم ، اگه پولي بود كه ديگه ... )
    در زماني كه شما مشغول تفهيم ايده جديد و عرضه شده خودتون هستيد ، ديگر رقبا مشغول تكميل ايده شما هستند ( پروژه شما علني شده و شمارش معكوس آغاز جهت زمان ارائه محصول رقيب آغاز ) ، و در واقع كار را كه كرد آنكه تمام كرد !
    فرضاً شما بستر لازم رو شش ماه طول ميكشه آماده كنيد تا مشتري بفهمه عابر بانك چيه ! بانك ديگه بدون اينكه اين دوره ركود رو طي كنه و در واقع متحمل هزينه اي بشه ، سيستمش رو 7 ماه بعد عرضه ميكنه ! ( درسته در ايران متولي اين امر بانك مركزيه ، مثال رو زدم تا فقط براتون ملموس باشه ، تعميمش با خودتون )
    اشتباه من اين بود :
    خود ايده بدون نقص بود ( اجرا ) ، شواهد نشون ميداد كه همه دوست دارن حساب و كتاب خرج و مخارج زندگيشون رو داشته باشن ، خيلي ها دفتر و قلمي رو براي اينكار اختصاص داده بودن ، دفتر گوشه جيبشون بود ، كرايه تاكسي كه ميدادن مينوشتن ، نون كه ميخريدن توي همون صف نونوايي ممكن بود بنويسن و يا اينكه قبل از خواب تمام اينكارها رو ميكردن ودفترچه رو همون جا كنار تختخواب ميذاشتن ، تا صبح روز بعد ! ( به اين هزينه ها نخنديد ، اكثر افراد همين ها رو مينويسن ، حالا هر كسي به فراخور حالش )
    در واقع اين كار زماني رو صرف نميكرد ، غالباً يا به صورت موازي با ديگر كارها انجام ميشد و يا اينكه در مجموع زمان كمي رو به خودش اختصاص ميداد
    دفترچه كوچيك 50 تومني كار خودش رو كرد ! جاي كمي رو ميگرفت و توي جيب بغل جا خوش كرده بود ، ارزون بود ( خيلي خيلي ارزونتر از نرم افزار من ) و قابل حمل ، در واقع مونس و يار هميشگي خيلي از آدمها بود ! ودر واقع كار راه بنداز و به حد كفايت مورد نظر مشتري ، كارآمد .
    من بايد مشتري رو مجبور ميكردم كه از اين يار هميشگيش جدا بشه ، طرحي نو رو پيش بگيره و قلم و كاغذ كمتري مصرف كنه !! و در عوض در مقابل كامپيوتر بشينه و برنامه رو باز كنه و كارهاش رو توي اون انجام بده ، فقط در مقابل زودتر ميفهميد كه پولي توي كيفش باقي نمونده و يا بدهي بالا آورده !
    من توجه نكردم كه اين يادداشت برداريها در چه موقعيتهاي زماني انجام ميشد ( توي تاكسي ، صف نون و يا توي رختخواب ! ) ، با اينكه من خودم هم از همون روش تبعيت ميكردم ، ولي فراموش كردم كه آيا تغيير عادت و به نوعي ايجاد حس و نيازي نو در مشتري از دستم من ساخته هست و يا نه ؟!
    آيا موفق ميشم كه اين احساس رو در مشتري ايجاد كنم كه بگه :
    من بايد كارهام رو با اين نرم افزار انجام بدم !
    اگر نميگفت بايد ، بايدي هم براي خريد به وجود نمي اومد !
    آخه ميدونيد وقتي كسي ، حساب نون و كرايه تاكسيش رو نگه ميداره ، احتمال اينكه حاضر بشه پول 100 تا نون رو براي يه نرم افزار بده چندان زياد نيست !
    سطح درآمد مردم روز به روز پايينتر ميومد و در واقع پولي نمي موند كه طرف بخواد حساب و كتابش رو داشته باشه ! خيلي از مردمي كه بازار هدف فرضي من بودن ، غرق در بدهي بودن و وام بانكي ، در واقع اون نرم افزار يادآور اين موضوع بود براشون كه :
    " آيندت رو به چند تا دفترچه قسط بانكي فروختي ! سر رسيد قسطات رسيده " ( اشاره به يكي از امكانات اون )، در حالي كه نرم افزار نميتونست در باز شدن اين گره به اون كمكي بكنه ( آخه ميدونيد ، اگر هم نميدونيد الان بدونيد ! بعضي مشتريها فكر ميكنن كامپيوتر ميتونه آپولو هوا كنه !! )
    فروش يك آيينه دق ( نرم افزارم ) ، به مشتري كار خيلي خيلي سختي بود ! نمودارهاش به صورت آنلاين كاهش پس انداز رو نشون ميدادن ، هزينه خريد يه دونه نون رو وارد ميكرد ، نرم افزار صبر نميكرد يه لقمه از اون نون از گلوش پايين بره ، از صندوق به اندازه پول نون برميداشت ! ... و به همراه اون كاهش صبر و تحمل كاربر از كار كردن با نرم افزار رو به دنبال داشت
    در واقع با توجه به شرايط اقتصادي موجود ( كه امروزه روز هم شاهد اون هستيم ) ، نرم افزار بار منفي رواني زيادي رو براي مشتري به همراه داشت
    اونهايي هم كه پولي داشتن ، حساب و كتابي بدين شكل نداشتن ! خرج ميكردن و خرج ، بدون اينكه به مانده نگاهي داشته و يا اينكه نيازي به انجام اين كار داشته باشن ، حوصله اي داشته باشن و يا الزامي
    بازار هدف تعيين ميكنه كه شما چقدر در تغيير رفتار مشتري نهايي تون ميتونيد موفق باشيد
    وقتي براي يك بازاري نرم افزار مينويسي ، احتمال اينكه بتوني حس نياز به يك نرم افزار رو درش ايجاد كني ممكنه كم نباشه : يه كارمند رو مياره با حقوق ماهي 100000 هزار تومن ( وضعيت طوري شده كه اين سطح دستمزد عجييب نيست ) ، يه كامپيوتر ميخره براي كلاس مغازش اونهم با مانيتور وايد 19 كه نرم افزار شما قراره بخشي از اون صفحه رو بگيره ! ويه پولي رو هم ميندازه جلوي يه برنامه نويس تا براش يه برنامه انحصاري ( سفارشي ) بنويسه ، برنامه نويس ميگه 500000 تومن ، 400000 تومن بهش ميده و كار تمام ، بازاري سينش رو ميده جلو كه يه برنامه دارم كه هيچكي نداره ! حس برتري درش تقويت شده ! آخرش تونست روي مغازه بغلي رو كم كنه !
    بازاري توي اين حال و هوا و اين خوشيهاست !
    ولي يه مشتري معمولي ، در موردش ديگه توضيح نميدم ، چرا كه توضيح واضحاته

    مراقب باشيد :
    ايده جديدتون به دنبال ايجاد نيازي جديد نباشه ، احتمال موفقيتش در عرصه برنامه نويسي كمه ، اگر هم بگيره با توجه به دوره ركود اوليه ، احتمالاً ورود محصولات رقبا قريب الوقوعه
    به دنبال حل مشكل موجود با روش بهينه باشيد و نه انقلابي ، چرا كه در بسياري مواقع تغييراتي شديد ، رفلكس مناسبي رو به دنبال نداره
    ايده جديدتون رگه هايي از روشهاي قبلي رو به دنبال داشته باشه ، تا كاربر ترغيب به تغيير پلت فرم بشه ، كاري نكنيد تغيير پلتفرم براي اون ياد آور داستان : آليس در سرزمين عجايب باشه ، مشتري با ديدن محيطي نامانوس فراري خواهد شد .

    و بسياري مطالب ديگه كه اميدوارم ديگر دوستان هم به اونا اشاره كنن .

    دوستان برنامه نويس من ، تنها با مطالعه كتب برنامه نويسي و ارائه نرم افزار به بازار ، تصور بنده براي شما چيزي بيش از شكست نيست ( كه البته اميدوارم اشتباه كنم ) واقعيتي كه در عين بديهي بودن ، ناديده گرفته ميشه
    روانشناسي مشتري و بررسي دقيق بازار هدف نكات اساسي هستند

    با آرزوي موفقيت براي شما در زندگي و برنامه نويسي

  38. #38
    کاربر دائمی
    تاریخ عضویت
    بهمن 1384
    محل زندگی
    تهران
    پست
    271

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    با تشکر از nabeel

    به موضوع جالبی اشاره کردید، که با وجود بدیهی بودن خیلی‌ها فراموشش می‌کنند: از دید مشتری باید به ایده نگاه کرد نه از دید فروشنده.
    این موضوع ما را وارد بحث جدیدی می‌کند به نام کشف ایده. ایده‌های خوب وجود دارند ولی هر کسی نمی‌تواند کشفشان کند! چرا که این کار نیاز به دانش، تجربه و اطلاع از نیاز بازار دارد. به عبارت دیگر من با شما موافق نیستم که کلاً نباید دنبال هیچ ایده‌ی بکری رفت! چرا که به نظرم نوعی پاک کردن صورت مسأله است: مسأله این است که چگونه ایده‌های بکر خوب (یعنی بازارپسند و دارای امکان بالای موفقیت) را پیدا کنیم و یا این که چگونه ایده‌های خوب را از ایده‌های بد تشخیص دهیم. این کار خودش یک تخصص است، و شرکت‌هایی که حرفه‌ای کار می‌کنند (حتی در ایران، البته بیشتر در شرکت‌های خصوصیِ بزرگ) افرادی را فقط به همین منظور استخدام می‌کنند (دقیقاً عنوان شغلی‌اش را نمی‌دانم).
    به نظر من ما نرم‌افزاری‌های ایرانی در این موضوع مشکل داریم؛ یعنی اطلاع کافی از بازار نداریم (چند شرکت پیش از عرضه‌ی محصول نرم‌افزاری‌شان یک تحقیق بازار درست و حسابی انجام می‌دهند؟) و یا اطلاعات در جامعه به طور روان نمی‌چرخد، و ایده‌های خیلی از فعالان صنعت نرم‌افزار تکراری یا تقلیدی است.
    به نظر من یکی از عوامل مهم آن، نداشتن رسانه‌های قوی فناوری اطلاعات است که الهام‌بخش و ایده‌پرور باشند، این باعث می‌شود ایده‌های جالب در سطح گسترده‌تری در جامعه‌ی فاکارها (ITکارها!) پخش شوند، نقد شوند و چکش بخورند تا اصلاح شوند، و در نتیجه احتمال اجرای ایده‌های خوب بالا برود. اگر دقت کنید بخش بزرگی از محتوای رسانه‌های معروف در حوزه‌ی فا از این جنس است، مثلاً بخش مربوط به فناوری اطلاعات بیزنس‌ویک و نیویورک‌تایمز را خودم زیاد دیده‌ام، و معمولاً روندهای جدید و ایده‌های جالب را (مثلاً محصولات نوآورانه‌ی شرکت‌ها، حتی شرکت‌های نوپا و کوچک) مطرح می‌کنند، نه این که مثل رسانه‌های فعلی ما دائماً به غر زدن بپردازند یا تحلیل‌ها و انتقادهای سطحی ارائه دهند. مثلاً من سه سال مرتب هفته‌نامه‌ی عصر ارتباط را می‌خریدم، آن هم بیشتر به خاطر بخش دهکده‌ی جهانی بود که عمدتاً ترجمه‌ی مقالات خوب بیزنس‌ویک بود، که واقعاً به آدم ایده می‌دادند، ایده‌ها را تحلیل می‌کردند و حس خلاقیت آدم را تحریک می‌کردند تا ایده‌های جدید را کشف کند. اما بخش داخلی عصر ارتباط خیلی کم چنین مقاله‌هایی در مورد داخل کشور داشت و بیشتر از جنس دامن زدن به جنجال و انتقادهای سطحی که مثلاً نمی‌دونم رئیس سازمان نظام صنفی رایانه‌ای چی گفته و فلانی چی جواب داده و ... بود در حالی که ده‌ها شرکت کوچک نوآور در حوزه‌ی فناوری اطلاعات وجود دارند که ناشناخته باقی مانده‌اند. در یک مورد کمیاب که یکی از این مؤسسات نوآور در عصر ارتباط معرفی شده بود من به قدری خوشم آمد که کارآموزی‌ام را آنجا گذراندم! الان مثلاً شرکت‌هایی در مراکز رشد وجود دارند که خارج از دانشگاه‌ها (و حتی داخل دانشگاه‌ها!) کسی از وجودشان اطلاع ندارد و ملت می‌روند عین همان محصول را از خارج می‌خرند.
    البته به نظر من رسانه‌های ما کم‌اطلاع هستند و اگر کسی به آن‌ها در این زمینه کمک کند استقبال می‌کنند، چون بیشتر بدنه‌ی آن‌ها را خبرنگاران علاقمند به فناوری اطلاعات تشکیل می‌دهد که با بدنه‌ی تولیدکنندگان نرم‌افزار ارتباط کمی دارند و ضمناً اطلاعات فنی ناکافی دارند (گاهی اشتباه‌های خنده‌داری می‌کنند). البته بعضی شرکت‌های نرم‌افزاری سعی کرده‌اند ارتباط حرفه‌ای با رسانه‌های فا برقرار کنند که به نظرم کارشان خوب بوده (مثل همکاران‌سیستم) ولی هنوز ناکافی است. ضمناً در مواردی هم که شرکت‌های نوآور معرفی می‌شوند نحوه‌ی انعکاس خبر آن را می‌سوزاند! مثلاً چند بار از این جور متن‌های خبری دیدید:
    «برای نخستین بار با تلاش محققان داخلی سامانه‌ی الف تولید شد. این سامانه که حاصل تلاش ب ماهه‌ی گروهی از فارغ‌التحصیلان دانشگاه پ است، از امکانات ت، ث و ج بهره می‌برد و از نمونه‌ی مشابه خارجی چ درصد ارزان‌تر است.» یعنی یخ‌ترین نحوه‌ی انعکاس! نقطه‌ی مقابل الهام‌بخشی! تازه این خوبش بود (خدا نکند بخواهند تعریف بیخودی بکنند).
    برای مقایسه خبرهای صفحه‌ی اول بخش فناوری نیویورک‌تایمز و بیزنس‌ویک را ببینید. بیشتر خبرها در این راستا هستند که به آدم ایده بدهند و ایده‌ها را نقد و پالایش کنند. نویسندگان متون خبرنگارانی هستند که هم با اصول روزنامه‌نگاری و جذاب‌نویسی آشنا هستند هم اطلاعات فنی کافی دارند. وقتی هم نقد می‌شود به هیچ وجه نقد تخریب‌گر یا ناامیدکننده نمی‌کنند بلکه سعی می‌کنند ایده‌هایی برای بهبود بدهند (مثلاً همین الان خبر اول بخش فناوری بیزنس‌ویک هم نرم‌افزارهای واقعیت مجازی موبایل رو معرفی کرده و هم نقدشون کرده. خبر اول نیویورک‌تایمز هم در مورد این است که مشتریان خواندن کتاب را روی موبایل به کتاب‌خوان‌های دیجیتال مثل کیندل ترجیح می‌دهند؛ دقیقاً دارد در مورد سلیقه‌ی بازار روشنگری می‌کند تا شرکت‌های جدید در پالایش ایده‌های خوب از بد اشتباه نکنند.). در چنین فضایی است که ایده‌های خوب (هم بکر و هم بازارپسند) پخش می‌شوند، بالا می‌آیند، نقد می‌شوند، اصلاح می‌شوند و پیاده می‌شوند.
    به نظر من هیچ مانع خاصی برای این که رسانه‌های ایرانی هم چنین رفتاری پیدا کنند نیست. چه مانعی وجود دارد که مثلاً بازار نوپای نرم‌افزارهای هوش تجاری در ایران معرفی شود و بازیگران عمده‌ی آن و نوآوری‌هایشان معرفی شوند؟ همین حالا شرکت‌های بازی‌سازی ارتباط خوبی با رسانه‌ها برقرار کرده‌اند چون علاقمند زیاد دارند و همه آن‌ها را می‌فهمند. در نتیجه گروه‌های بازی‌سازی متعددی اعتماد به نفس پیدا کرده‌اند و دارند ایده‌های جدیدی را پیاده می‌کنند و روز به روز کیفیتشان بهتر می‌شود. خود عصر ارتباط هم با توزیع‌کنندگان بزرگ سخت‌افزار مثل مادیران، سام‌الکترونیک، آواژنگ و فراسو ارتباط خوبی برقرار کرده و من واقعاً از خواندن مصاحبه‌هایی که با مدیران این شرکت‌ها (که آدم‌های باهوش و visionaryای هستند) می‌کند لذت می‌بردم.
    راه حل کوتاه‌مدتش این است که کسانی که هم با روزنامه‌نگاری و هم با فناوری آشنایی دارند و با این سبک خبررسانی آشنا هستند با این رسانه‌ها تماس بگیرند و سعی کنند این طرز تفکر را به آن‌ها انتقال دهند. مثلاً بروند در آنجا کار کنند، یا این که مقاله یا گزارش با این ویژگی‌ها برای چاپ در آن‌ها بفرستند (در عصر ارتباط چند مورد این‌طوری دیده‌ام ولی کم بوده). یا حداقل در این مورد احساس نیاز را در جامعه ایجاد کنند. راه حل بلندمدتش این است که چنین افرادی به دنبال سرمایه‌گذار برای تأسیس یک رسانه‌ی متفاوت فا باشند.

    فکر کنم خیلی طولانی شد و خیلی هم از موضوع مبحث پرت شدیم! ولی به نظرم این بحث‌ها ارزشش رو داره، گاهی نمی‌شه دقیقاً به قانون پای‌بند بود! اما اگر مدیران این ارسال رو حذف کنند اعتراضی ندارم.

  39. #39

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    سلام
    ضمن تشکر مجدد از Mamdos
    من با شما موافق نیستم که کلاً نباید دنبال هیچ ایده‌ی بکری رفت
    تسلسل مطالبی که نوشتم میباید رعایت میشد تا به این نتیجه نرسید
    افرادی که در این بحث شرکت کردن , افرادی خود گردان هستن و منظور من در خصوص پیاده سازی ایده ها در همین حیطه عملکردی بود . نه شرکتها و موسسات تحقیقاتی
    در واقع اگر موسسات تحقیقاتی که همین کار رو نکنن که دیگ اسم موسسه تحقیقاتی نمیشه روشون گذاشت
    انییشتن میگه ( دقیقاً عین جمله خاطرم نیست ) : اگر میدانستیم چه میکنیم که , نامش را تحقیق نمی گذاشتیم !
    در خصوص موفقیت ایده ها نکاتی رو عرض کردم , همین امر نشون میده که بنده فی نفسه به هیچ عنوان مخالف ایده نو نیستم , اگه بودم که شرایط موفقیت یک ایده رو مطرح نمیکردم , بنده عرض میکنیم که در هنگام پیاده سازی ایده , با دید باز حرکت کنید و همین امر نشون میده من و شما , هر دو در یک مسیریم ( حالای توی چه چیزی با نظر بنده مخالفید , واقعاً نمیدونم )
    گو اینکه بسیاری از اون شرایط رو حتی اگه پروژه , در سطح ملی هم بخواد پیاده سازی بشه , موفق نخواهد بود به طور مثال پروژه اغوا گرانه و بهتره بگیم جاه طلبانه سیستم عامل ایرانی , از همین حالا اون رو شکست خورده بدونید , نه از نظر پتانسیل اجرا , از نظر مقبولیت بازار که طرف دوم معادله هستش , البته با توجه به اینکه این پروژه به قطع با هزینه بیت المال اجرا خواهد شد , متولیان امر مطمئناً بدون بسیاری بررسیهای کارشناسانه وارد کار میشن .

    به قطع اگر شرکتی در معرفی ایده خودش موفقه , باید اون شرایط رو رعایت کرده بوده باشه

    همونطوری که قبلاً هم گفتم , تصورم بر اینه که ما هر دو برایند حرکتیمون همسو هستش

    شما تشویق به ایده پردازی میکنید و بنده نکات اون رو عرض می کنم

    موفق باشید

  40. #40
    کاربر دائمی
    تاریخ عضویت
    بهمن 1384
    محل زندگی
    تهران
    پست
    271

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    درسته، در واقع ما داریم نظرات همدیگه رو تکمیل می‌کنیم!

    پ.ن.: در مورد سیستم عامل ملی بارها گفته شده که هدف تولید یک سیستم عامل (یا در واقع مناسب‌سازی سیستم عامل‌های متن‌بازی مثل لینوکس) برای سازمان‌های امنیتی، نظامی و دولتیه نه یک سیستم عامل عمومی که جایگزین همه‌ی سیستم عامل‌ها شود. حتی دکتر ربیعی گفته بود که بعضی از مسؤولان دولتی اسم «ملی» را روی آن گذاشتند و اصلاً قرار نبود صفت «ملی» بهش اطلاق بشه. خیلی هم کار شاقی نیست، و همین حالا بعضی از سازمان‌های دولتی در حال مهاجرت به لینوکس هستند. خیلی از کشورها هم برای سازمان‌های دولتی‌شان چنین کاری می‌کنند و ایران اولین کشور در این زمینه نیست. در مبحث «ویندوز ۱۰ هزار جاسوس دارد» در این مورد مفصل بحث شده (مثلاً این ارسال).

صفحه 2 از 6 اولاول 1234 ... آخرآخر

قوانین ایجاد تاپیک در تالار

  • شما نمی توانید تاپیک جدید ایجاد کنید
  • شما نمی توانید به تاپیک ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید ضمیمه ارسال کنید
  • شما نمی توانید پاسخ هایتان را ویرایش کنید
  •